آنچه که در پی می آید بخش سوم متن گفتگوی شاهزاده رضا پهلوی، بزرگترین فرزند محمد رضا شاه پهلوی، با دکتر محمد السلمی، رئیس مرکز تحقیقات ایرانی خلیج عربی و مقاله نویس روزنامه “الوطن” پادشاهی سعودی است.

رضا پهلوی دوم، بزرگترین فرزندان محمد رضا شاه پهلوی و فرح دیبا، در سال 1339 در تهران به دنیا آمد. در هفت سالگی و بر اساس قانون اساسی مشروطه به عنوان ولیعهد انتخاب شد. در جریان انقلاب ایران در سال 1357 رضا 18 سال داشت و به تازگی موفق به اخذ دیپلم متوسطه شده بود و در حال انجام دوره آموزش پرواز جنگنده در ایالات متحده بود. با وقوع انقلاب، رضا دیگر نتوانست به ایران برگردد. پس از درگذشت محمد رضا شاه در القاهره، رضا رهسپار آمریکا شد، و در رشته رشته علوم سیاسی در دانشگاه جنوب کالیفورنیا به تحصیل پرداخت، و مدرک کارشناسی خود را در همان رشته دریافت کرد.

رضا پهلوی فعالیت های سیاسی خود را بلافاصله پس از مرگ پدرش آغاز کرد. وی یکی از چهره های سرشناس اپوزیسیون ایرانی در خارج از ایران به شمار می رود. رضا مهمترین هدف از فعالیت های سیاسی خود را “برپایی نظامی سکولار ومردم سالار” در ایران می داند. او همچنین معتقد است که این تغییر نباید با حمله نظامی کشورهای خارجی به ایران صورت بگیرد، بلکه از طریق رأی مردم و همه پرسی است. او همواره تاکید می کند که مسأله اصلی رژیم ایران است، وتا زمانی که این رژیم پابرجاست، مردم ایران فرصت پیشرفت و آزادی را نخواهند یافت. وی در این راه ، با هماهنگی با اپوزیسیون خارج از ایران “شورای ملی ایران” را در سال 1392 تاسیس کرد. این شورا هدف خود را ائتلاف همه نیروهای مخالف رژیم ایران به منظور هماهنگی فعالیتهای خود و سرنگونی رژیم تهران اعلام کرده است.

رضا پهلوی (دوم) چند کتاب را به زبانهای فارسی، انگلیسی وفرانسه منتشر کرد و در آنها دیدگاه های خود را مطرح کرد، از جمله: نسیم دگرگونی، میثاق با مردم، آزادی برای هم میهنانم و ساعت انتخاب. او متاهل و دارای سه دختر است و اکنون در آمریکا زندگی می کند.

بخش سوم

رژیم ایران و جنگ سوریه

& -امروزه می بینیم که در سوریه جنگ وکشتار هست، و همه می گویند که ایران در کشتار مردم بی گناه سوریه دست دارد. نظر شما درباره این موضوع چیست؟

باز تکرار می کنم که ماهیت رژیم ایران بر مبنای توحش، عدم ثبات وبحران است. واین امر چیزی است که می تواند ثبات منطقه را به هم بزند، وقتی يک عده ای را مجبور کنند ترک محل بدهند، این موج مهاجرین یا کسانی که مجبورند فرار بکنند بر کشورهای دیگر منطقه فشار وارد می کند، از نظر بشری واقعا یک جنایت است. اگر دلسوز وضعیت مردم بوده اند نمی آمدند این وضعیت را به وجود بیآورند. همه این مسائل به ماهیت رژیم بر می گردد. و نبایست تعجب کرد که بودن چنین حکومتی، تمام این بدبختی ها وگرفتاری ها را ایجاد می کند، نه فقط در ارتباط با مردم کشور خودمان، بلکه در ارتباط با کشورهای همسایه وضعیت نیز همین است. و مسلما این اوضاع با از بین رفتن رژیم ایران بلافاصله تغییر پیدا خواهد کرد.

&-خب، آینده چیست؟ آینده سوریه را چطور می بینید؟

آینده سوریه به نوعی مرتبط به آینده جمهوری “اسلامی” است. فکر می کنم با تغییر اوضاع در ایران قطعا اوضاع در سوریه هم تغییر پیدا خواهد کرد. ثباتی که در منطقه بایستی به وجود بیاید، امنیتی که در منطقه بایستی به وجود بیاید، و شرایط و فضای مناسبی که مردم باید داشته باشند تا بتوانند به دنبال کار و اشتغال و سرمایه گذاری خودشان باشند، نمی تواند در فضایی پیش بیاید که در آن یک رژیمی می خواهد همسایگان خودش را تهدید کند، ایدئولوژی خودش را صادر بکند و از تمام نیروی های انتظامی اش برای سرکوب مردم خود و همسایگان خود استفاده بکند. در صورتی که اگر ما موفق بشویم و در کشور خودمان زمینه آزادی و یک حکومت مسؤول و دلسوز به وجود بياوریم، نتیجه فوری این امر چیست؟ ما با یک تیر، خطر اتمی شدن را از بین می بریم، تمام ارتباطات شبکه های تروریستی که این رژیم از آنها حمایت می کند بلافاصله از بین می رود، تمام پول هایی که هدر می رود دوباره کنترل و مدیریت می شود، تمام خطراتی که ثبات منطقه را تهدید می کند از بین می رود، دخالت در امور داخلی کشورهای همسایه بر طرف می شود، و به طور کلی بلا فاصله روابط حسنه مجددا برقرار می شود، اما چرا؟

برای اینکه به نفع ما هست. و به نظر من به نفع همسایگان مان هم هست، زیراکه آنوقت ما می توانیم در جهت ایجاد یک وضعیت امن و یک بازار مشترک حرکت کنیم. من این فلسفه را روشن تر برای شما بیان می کنم، به عنوان مثال اگر به اندازه کافی ایرانیانی باشند که در عراق، یا عراقی ها در عربستان سعودی، یا سعودی ها در مصر، یا مصری ها در اردن سرمایه گذاری بکنند، مردم این کشورها برای فراهم کردن زمینه توسعه و رونق اقتصادی از دولت ها و دولتمندان خودشان خواهند خواست که یک ثبات منطقه ای ایجاد کنند، و یک دنیای دیگری به وجود خواهد آمد. مسئله سنی وشیعی نخواهد بود. ما همگی بایستی در منطقه از یک دید مشترک با یک دیگر برخورد کنیم. مگر اروپایی ها بازار مشترک خود را ندارند؟! چرا ما نداشته باشیم؟!

مسئله سنی و شیعه

&-بعضی ها معتقدند که ما قبلا مسئله سنی و شیعی، که الآن فرمودید، در دوره پهلوی نداشتیم، و رژیم ولایت فقیه این پروژه را به راه انداخته است، ولی قبلا نبود. آنها بر این هستند که اگر رژیم ولایت فقیه از بین برود جنگ شیعی و سنی که ما الآن داریم می بینیم خود به خود از بین می رود. نظر شما چیست؟

بله، برای اینکه اینها در یک فلسفه مذهبی است که می خواهند یک خلافت مذهبی تشکیل بدهند، آینده ای که من برای کشور خودم می بینم، آینده ای است که هر ایرانی دارای هر باور مذهبی یا عقیدتی که باشد در مقابل قانون برابری کامل داشته باشد. ما نه به رنگ پوست آدم ها کاری داریم، نه به نژادشان، که کرد باشند، پلوچ، عرب، آذری، و یا ترکمن، و نه کاری با مذهبشان داریم که بهائی باشند ، مسیحی، زرتشتی، و یا سنی، چطور ممکن است یک ایرانی سنی، مثلا کرد، نتواند در کشور خود مسجد خود را داشته باشد؟ مگر می شود در یک کشور آزاد، حق عبادت آزاد نباشد! مذهب یک امر خصوصی است. ما امیدواریم به یک روزی برسیم که هیچ ایرانی به یک ایرانی دیگر نگوید که مذهب تو چیست؟ و این حق را در مقابل قانون داشته باشند.

پس وقتی که ما این فضا را ایجاد کردیم که هر شهروندی در برابری کامل بتواند در مملکت زندگی کند وهیچ نوع تبعیضی، چه نژادی چه دینی چه مذهبی چه به خاطر اعتقادات سیاسی چه جنسیتی، در میان نباشد، طبیعتا خواهید دید که بلافاصله یک فضای مسالمت آمیز و آزادی پیش خواهد آمد. این مسئله به فراتر از مرزهای ما هم می تواند سرایت بکند. وبه کشورهای دیگر منتقل شود. ما دنبال این هستیم که مملکت ما به جهت ترقی، پیشرفت، رونق اقتصادی، ثبات و امنیت فردی و اجتماعی برود، و تمام این ها در گرو یک وضعیتی است که آن امنیت و ثبات تحت حکومت قانون فراهم بشود.

طبیعی است که چنین دولتی که در مورد مردم خودش اینطور فکر می کند در مورد همسایگانش هم خواهد کرد. این مسائل در اساس برای رژیم جمهوری “اسلامی” مطرح نیست. او در فکر همسایگان خود نیست، فقط می خواهد منافع خود را پیش ببرد. منظورم چیست؟ منظورم این است که به همان سرعتی که منطقه با وجود آمدن رژیم ایران بحرانی شد، به همان سرعت مجددا به وضعیت سابق خود، بلکه بهتر از سابق، بر می گردد.

رژیم ایران و لبنان

&-وقتی عربستان سعودی کمک سه میلیارد دلاری به ارتش و دستگاه های امنیتی لبنان را متوقف کرد، این امر باعث تیرگی روابط عربستان سعودی و لبنان شد. البته تیره شدن روابط لبنان با کشورهای عربی با وجود حزب الله به نفع رژیم ایران خواهد بود. نظر شما راجع به این مسئله چیست؟

کاملا درست است. من فقط می توانم تایید بکنم که تمام این مسائلی که شما مثال آوردید، جزو یک برنامه ریزی و یک استراتژی حساب شده نظام جمهوری “اسلامی” است که به چه شکلی بتواند، همان طوری که قبلا گفتم، یک هژمونی منطقه ای خود را داشته باشد. عملا الآن، چه خوشمان بیاید چه نیاید، چهار پایتخت خاورمیانه تحت سیطره نظام جمهوری اسلامی است. و با چنین انگیزه، یعنی یک نوع توسعه طلبی (Expansionism) مذهبی، است که رژیم امید دارد که زنده بماند، و این نکته مهمی است که می خواهم همه، بخصوص غربی ها، بیشتر آن را درک کنند، چون برای منطقه خودمان نسبتا مشخص شده است.

وقتی جمهوری اسلامی از روز اول به برخورد تعارضی با عربستان سعودی شروع کرد، آن اوایل دولت سعودی نخواست زیاد عکس العمل نشان بدهد تا بی خود قضیه مشتعل نشود. بالآخره حجاج می آمدند و می رفتند و در تمام این سالها خیلی داستان ها داشتیم، و لی الآن دیگر دوستی ها تمام شد و تعارف نداريم. دنیای بیرون تر از ما بایستی این سخنانی که من می خواهم بگویم درک بکند، که حتی اگر به جمهوری اسلامی هر نوع تضمین بقای سیاسی هم بدهید دست از سر شما بر نخواهند داشت، می دانید چرا؟ یک توضیحی هست که من سعی می کنم، به خصوص به غربی ها، بدهم، و شاید برای خوانندگان شما مناسب باشد، تا دوستان منطقه آن را بخوانند، آن زمانی که جنگ سرد بود، دو بلوک اصلی در دنیا بودند، یکی بلوک شرق که شوروی با افکار سوسیالیسم، کمونیسم، مارکسیسم، و یک دید توتالیتر جهان وطنی نماینده آن بود، و دیگری بلوک غرب که آمریکا و اروپا با افکاری چون اقتصاد آزاد، کاپیتالیسم، شوراهای دموکراسی، حقوق بشر و غیره نمونه بارز آن بودند. ولی این دو مجموعه که کاملا با هم تضاد داشتند، در عمل دیدیم که می توانستند همزمان در یک فضای متعارف یک همزیستی سیاسی داشته باشند، حتی با هم قرار داد نظامی داشته باشند. با وجود اینکه کاملا با هم دشمن بودند.

مشکلی که با حکومتی مثل جمهوری “اسلامی” که الآن در ایران هست، داریم، این است که به هیچ عنوانی نمی تواند یک همزیستی همزمان با جهان داشته باشد. یعنی برای بقای خود بایستی طرف مقابلش نابود شود، یعنی تا زمانی می تواند بقای خود را تضمین بکند که تمام آن ارزش ها و آن یکی دنیا از بین برود، اگر امریکا یا اروپا به رژیم ایران بگوید ما به شما اصلا کاری نداریم، شما به عنوان یک نظام جمهوری اسلامی باشید، نه شما به ما کاری داشته باشید و ما نیز به شما کاری نخواهیم داشت، این رژیم خواهد گفت که ما نمی توانیم به شما کاری نداشته باشیم. مگر یادمان رفت که زمان آقای خاتمی، غربی ها حاضر بودند به ایران امتیاز بیشتری نسبت به آنچه ایران امروز به دست آورد، بدهند، ولی جمهوری “اسلامی” زیر بار نرفت. موقعی که آقای صدام حسین در سال هشتاد و دو حاضر بود خسارت جنگی را به ایران بپردازد، و وقتی سازمان ملل اعلام کرد، خمینی گفت نه، جنگ باید ادامه داشته باشد، فتح قدس از طریق کربلاء است، این یعنی چیست؟

یعنی اینکه هدفمان در دراز مدت تصاحب دنیا تحت سلطه ای جمهوری “اسلامی” است. خیلی مهم است که همه درک بکنند این حکومت نه به ایران کار دارد، نه به دردهای مردم ایران می رسد. به نظر رژیم مردم هر چه بدبخت و گدا تر باشند بهتر است، چون در این صورت راحت تر می تواند آنان را کنترل کند. رژیم برای رسیدن به هدف “مقدس” خود هر هزینه ای که لازم باشد در نظر می گیرد. در این وسط تمام حرف هایی از قبیل اصلاح طلبان و جریان های اصلاح طلب و غیره، به نظر من بزک (آرایش) است. این یک نوع تقیه ایست که خود رژیم بساط آن را انداخته است. به نظر من اگر این حکومت، بعد از سی و هفت سال مشروعیت داشت، این قدر زندانیان سیاسی نداشت و آدمهای خود را اعدام نمی کرد.

اگر هدفش بهبودی مملکت بود، چرا سرمایه گذاری در ایران با بحران مواجه است؟! دلیل اینکه چرا اوضاع اینطوری است خیلی واضح است. برای اینکه این نظام هدفش نهایتا یک چیزی دیگر است، و از تمام ابزار استفاده خواهد کرد. تمام مثال هایی که شما زدید، چه حزب الله چه لبنان چه سوریه و چه یمن باشد، همه اینها به آن انگیزه مرتبط هستند. بنا بر این تا زمانی که این حکومت در ایران باشد هم مردم ایران بدبخت هستند، هم دنیا راحت نخواهد بود.

در صورتی که رفتن این نظام مقدمه تغییر اوضاع در کل منطقه خواهد بود. باز می گویم تمام خطراتی که امروزه رژیم ایران باعث آن شده است، از خطر داشتن سلاح های اتمی گرفته تا مسئله تروریسم و رادیکالیسم، با رفتن این رژیم خود به خود بر طرف می شود.

خلاصه، گرفتاریهایی که می تواند کار را، از نظر دیپلماتیک و سیاسی برای خیلی از کشورهایی که می خواهند در منطقه امنیت برقرار شود، خیلی مشکل تر کند، کاملا از بین می رود. همه اینها با هم ربطی دارد. و بنا بر این، من فکر می کنم تمام این بازی هایی که رژیم انجام می دهد تصادفی نیست، همه طبق یک برنامه عمل می کند، و همه بر استراتژیک دراز مدت مبتنی است، و عملا می بینیم هر موقعی این رژیم توان داشته باشد، در چه زمینه هایی دارد هزینه می کند!

خیلی جالب است وقتی می بینیم رژیم به چه شکلی با مسأله رفع تحریم ها و پول های آزاد شده برخورد می کند. آیا این پول ها، با این قول و وعده های دروغینی که دولت فعلی ایران می دهد، واقعا هزینه مردم خواهد شد یا دوباره سر از سوریه و جاهای دیگر در خواهد آورد.

حمله به سفارت سعودی

&-خبر حمله به سفارت عربستان یا کنسولگری عربستان در مشهد چطور شنیدید و چطور به شما ابلاغ شد؟

در همان لحظاتی که اتفاق افتاد، ما نیم ساعت بعد خبرها و عکس ها را داشتیم، این مسائل خیلی سریع منتقل می شود. هر اتفاقی که می افتد حد اکثر سه چهار ساعت بعد ما از آن مطلع می شویم، بخصوص اگر در خود ایران باشد، اطلاعات خیلی سریع می رسد.

&-حمله به سفارت را چطور می بینید؟

متأسفانه ایجاد این تنش ها خیلی وقت است که شروع شد. و اخیرا به خاطر دخالت ایران در یمن و جاهای دیگر به هدف تهدید بیشتری به خود عربستان سعودی به این تنش ها شدت بیشتری بخشیده شد. رژیم ایران در بحرین هم خیلی شلوغ می کند. و همینطور در کشورهای دیگر. به هر حال من می توانم درک بکنم كه کشورهای منطقه خودمان بالآخره ناچار هستند بگویند ما نمی توانیم بنشینیم و تنها به نگاه کردن اکتفا بکنیم، یک کاری بایستی انجام بشود، در اینجا فکر می کنم خواسته هایی که ما برای آزادی کشورمان داریم و آنچه می تواند در منافع امنیتی و استراتژیکی کشورهای منطقه باشد، در واقع یکی است. به نظر من وقت آن را رسیده است که همفکری صورت گیرد تا ما بتوانیم در ارتباط با رویدادهای منطقه با هم هماهنگ باشیم، چون یک دشمن مشترکی داریم که اسمش جمهوری “اسلامی” است.

در صورتی که ملت ایران با هیچ کشوری سر عناد و جنگ ندارد. بنا بر این اگر مردم ایران بتوانند از دست این حکومت فارغ بشوند و راحت بشوند، بلا فاصله خواهید دید که تمام آن ضدیت و آن دشمنی و ستیزی که رژیم ایران ایجاد کرده است از بین خواهد رفت، و متوجه خواهیم شد که مردم ایران دنبال چیز دیگری هستند. آنها اعلام خواهند کرد که هدف ما، ملت ایران، اینکه از این گدایی و گرسنگی در بیاییم، بتوانیم به بچه های خود کمک بکنیم تا تحصیلات شان را به پایان برسانند، بتوانیم در کشور خودمان کار و اشتغال پیدا کنیم، بتوانیم جلب سرمایه بکنیم. کشور ایران کشور گدایی نیست. ما انواع و اقسام امکانات طبیعی داریم، کشور ما به لحاظ انرژی های جایگزین مانند انرژی خورشیدی، همچنین از نظر جهانگردی و غیره بسیار غنی است. امکان سرمایه گذاری در ایران، و ترقی و پیشرفتی که می تواند در این کشور صورت بگیرد حد واندازه ندارد. و مردم ایران می دانند که این حکومت به اصطلاح اسلامی تنها چیزی که سد راه این پیشرفت است، و اگر این اتفاق بیفتد و حکومت “اسلامی” از بین برود، درها به روی همه باز خواهد شد. رابطه حسنه با همسایگان مان بخصوص کشورهای خلیج و کشورهای دیگر دنیا باز از سر گرفته خواهد شد.

شدت گرفتن تنش‌ها

& – اکنون روابط عربستان سعودی و ایران قطع شد. روابط بحرین با ایران هم همینطور، برخی کشورها سفیر خود را از تهران فراخواندند. تنش ها هر روز بدتر و بیشتر می شود. فکر می کنید که روزی، خدا نکند، جنگی میان ایران و کشورهای منطقه صورت بگیرد؟

امیدوارم که کار به آنجا نکشد، و برای اینکه کار به آنجا نکشد، هر چه زودتر باید کمک کرد که مردم ایران به دست خودشان از دست این نظام خلاص بشوند، ما دنبال این نیستیم که یک نیروی خارجی بیاید، و برای سرنگونی نظام یک جنگی بر پا کند، ما معتقد هستیم که سریع ترین راهی که ما بتوانیم این نظام را از کار در بیاوریم کمک مستقیم به خود مردم ایران و حمایت هر کشوری است از اینکه مردم بتوانند از داخل روی این رژیم فشار بیاورند و از بین ببرند.

در ابتدای صحبتم گفتم که هر حرکتی که به جنگ منجر شود متاسفانه من به هیچ نوعی نمی توانم با آن موافق باشم، و ناچار هستم در ضد آن قرار خواهم گرفت. همچنین گفتم یکی از فاکتورهای تغییر همکاری نیروهای انتظامی موجود در ایران است و کسانی که مثل ما خواهان خلاص از شر این رژیم هستند. در آن معادله، اگر احساس خطر بکنند که مسئله دارد بحرانی تر می شود و امکان هر نوع تعارض نظامی از خارج وجود دارد آنوقت فاتحه ایران و دموکراسی را باید خواند.

متاسفانه منطقه ما دارد به سمت جنگ جهانی سوم کشیده می شود. و اینکه در این میان آمریکا و روسیه به چه اندازه ای در این جنگ دست خواهند داشت به کنار است، آنچه مسلم است اینکه وضعیتی بسیار بحرانی در منطقه پیش خواهد آمد. به همین دلیل تا کار به آن مرحله نکشد از همین حالا بایستی کاری کرد و جلوی این مسئله را گرفت. و سریع ترین راهش همانطوری که گفتم کمک کردن واقعی وجدی به مخالفین نظام در درون خود کشور است، چون بهترین ارتش الآن در ایران داریم، که خود مردم ایران هستند. بنابر این، نیازی نیست که از بیرون دخالتی صورت گیرد.

آنچه که ضمنا خیلی مهم است و امیدوار هستم که مسؤولین کشورهای عربستان سعودی، امارات، بحرین، کویت، و کشورهای دیگر منطقه آن را درک بکنند این است که تکلیف مردم ایران، از رژیم ایران جداست. اگر ما با ایران برخورد می کنیم ؛ با رژیم داریم برخورد می کنیم نه با مردم. و بیان این مطلب، به نظر من ، بسیار تأثیر گذار و مهم می تواند باشد، و فکر می کنم به اندازه کافی این مسئله عنوان نشد، برای اینکه تبلیغات رژیم، یک تبلیغات ضد عرب و ضد منطقه است. و بعضی ها که تحت تأثیر شعارهای ناسیونالیستی قرار می گیرند دارند قضیه را به یک جدل عرب و فارس و سنی وشیعی تبدیل می کنند.

بهترین راه خنثی کردن این تبلیغات این است که عربستان سعودی بگوید: ما هیچ سر عنادی با مردم ایران نداریم؛ مشکل ما حکومتی است که دارد ما را تهدید می کند، و همان مشکلی که شما مردم ایران دارید ما نیز داریم، ما با شما ضدیت نداریم. آن وقت خواهیم دید که رژیم نمی تواند مغزشویی و تبلیغات خود را علیه کشورها بکند، و کار به آماده سازی برای یک جنگ واقعی نخواهد رسید. نباید گذاشت کار به آنجا بکشد. من در هر صورت در حد خودم همیشه این تلاش را کردم که به مردم ایران بفهمانم که ما بایستی، همانطور که قبلا داشتیم، با همسایگان مان رابطه حسنه داشته باشیم، آن زمان مشکلی نداشتیم ، ولی امروز، بخصوص بر مبنای سوالی که شما کردید، خیلی مهم است که در مقابله با تمام آن مغزشویی و تبلیغاتی که رژیم می کند، در مقابلش دوستان ما بیایند و بگویند که: اگر مشکلی هست با رژیم نه با شما مردم ایران هست. ما امیدوار هستیم به محضی که این حکومت از بین برود، روابط بسیار راحت و خوبی داشته باشیم، همانطور که در سابق داشتیم، و این به نظر من خیلی کمک خواهد کرد.

&-در رابطه با این موضوع، من یک مقاله ای نوشتم، به عنوان “نامه ای از یک شهروند عربی به ملت ایران”، و در آن از روابط حسنه خود با ملت ایران صحبت کردم، همچنین نوشتم که ما با مردم ایران مشکلی نداریم، و امیدواریم که روابط حسنه داشته باشیم، چون ایران کشوری همسایه است.

مسئله را فقط به دولتمردان و تصمیم گیرندگان در این کشورها محدود نمی کنم، بخش مدنی این کشورها، حوزه های دانشگاهی، حوزه های بخش خصوصی، و خود مردم این کشورها این سخنان را تکرار کنند، مطبوعاتشان آن را بگوید، و این بحث را جا بیندازند. شهروندان کشورهای منطقه به همراه دولتمردانشان با مردم ایران هم صدا بشوند که مشکل ما مشکل بین ملت ها نیست. مشکل ما یک حکومتی است که زمینه را برای این تهاجم ایجاد کرد. این امر به نظر من بسیار مهم است.

ایران بدون رژیم ولایت فقیه

&-شاید این سؤال آخر من باشد. آینده روابط ایران با کشورهای همسایه بدون رژیم ولایت فقیه را چطور توصیف می کنید؟

کاملا با آنچه الآن داریم می بینیم متفاوت خواهد بود. و خیلی بهتر از آنچه قبلا بود. باز توجه دوستان مان را به آنچه می تواند آینده منطقه در سی چهل سال آینده باشد جلب می کنم. ما مشکلاتی را از نظر عملی خواهیم داشت که به نظر من مسئله را بحرانی تر می کند؛ مشکل کمبود آب؛ کمبود آب یکی از گرفتاریهای عمده ای است در منطقه، از مراکش گرفته تا پاکستان و تمام کشورهایی که در این حوزه همسایه هستند. مشکل آب مشکل کوچکی نیست. جمعیت هر روز دارد بیشتر می شود. اگر قرار است در قرن بیست ویکم روزی جنگی اتفاق بیفتد بیشتر سر آب خواهد بود تا نفت.

ما باید از همین حالا در زمینه صنایع جدید، انرژی وغیره برنامه ریزی بکنیم، اینها مستلزم تکنولوژی های جدید سرمایه گذاری و توسعه هستند. و همانطور که به شما گفتم، اگر این کار به صورت گروهی انجام بشود خیلی سریع تر پیش می رود، یک بازار مشترک و یک همکاری منطقه ای استراتژیکی و همکاری های مختلف بسیار می تواند کمک بکند. به جای اینکه بودجه های کلانی هزینه ارتش های متقابل هم بشود، مقدار اندکی از این بودجه ها چقدر می تواند در زمینه همکاری استراتژیکی، دانشگاه ها، بیمارستان ها، و توسعه اجتماعی در همه کشورهای منطقه مثمر ثمر واقع شود.

جمعیت عربستان سعودی امروز، اگر اشتباه نکنم، به 30 میلیون نفر رسیده است، خلاصه جمعیت کمی نیست. امروز ما بایستی تمام این چیزها را در نظر بگیریم. پس یک رابطه حسنه استراتژیکی ، نه فقط به خاطر دلایل امنیتی و یا اقتصادی، بلکه از نظر فرهنگی، و از نظر تمام اموری که مورد نیاز کشورها هست، می تواند درها را باز کند، و رابطه بین کشورها را استحکام بخشد.

ما، از دید بشری دارم می گویم، چنین امکانی را داریم. مسئله نیازمند تصمیم گیری قاطعانه است. ما امروز بر سر دوراهی قرار گرفتیم، یا اینکه ما تماشاچی باشیم، و اجازه بدهیم کار، خدا نکند، به یک جنگ جهانی سوم بکشد، که متاسفانه می شود گفت غیر رسمی دارد شروع می شود. یا همین جا بگوییم و صریحا اعلام بکنیم که اگر بیشتر از این پیش برویم هزینه اش برای همه بسیار سنگین خواهد بود. و دست به کار بشویم و اصل قضیه را حل بکنیم.

به نظر من مساله جمهوری “اسلامی” کلید اصلی بحران منطقه بوده و هست، و با از بین رفتن این رژیم 90% مشکلات کنونی حذف می شود. همچنین باید ببینیم که بعضی کشورها، به خصوص کشورهای کلیدی مثل چین و روسیه، علی الخصوص روسیه، که الآن بازی دمشق و تهران دست خود دارند، نهایتا در دراز مدت در چه جهت می خواهند پیش بروند. هر چقدر ما در منطقه خودمان از نظر فکر متحد باشیم، امکان بروز هر نوع تنش یا جنگ کمتر خواهد بود. مهم این است که این گفتمان بسیار بیشتر بشود. من امیدوار هستم ما، یعنی کسانی که برای این هدف مبارزه می کنیم، بتوانیم این گفتمان را با همسایگان خودمان و با دولت های منطقه در سطح گسترده تری داشته باشیم، و به ایشان بگوییم که چشم انداز ما چه هست، و به کجا می خواهیم برویم، و همدیگر را بهتر درک بکنیم، و بتوانیم این نگاه را به هم میهنان خودمان، چه مستقیما از طریق تبلیغات خودمان چه غیر مستقیم از طریق تبلیغات خود این کشورها، انتقال بدهیم. به نظر من این بسیار لازم و حیاتی است که از هم اکنون انجام بشود. و مطمئنا تاثیر خود را خواهد داشت. من شکی ندارم که به محض اینکه ما بتوانیم کشورمان را آزاد بکنیم، از این بحران در خواهیم آمد و هر چه زودتر امنیت، آرامش و پیشرفت، که همه چیز به آن بستگی دارد، حکمفرما خواهد بود. من در این شکی ندارم. و امیدوارم که دوستان مان در منطقه مثل ما فکر بکنند و در این راستا به ما کمک کنند.

سخن آخر

&-به امید آن روز. سخن آخر جنابعالی در پایان این گفتگو چیست؟

امیدوارم که نه تنها تصمیم گیرندگان این کشورها، بلکه مردم این کشورها بدانند که ما باید از پیش با مسائل برخورد کنیم، باید فعالانه وارد این جریان بشویم، منتظر نشویم تا ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد. این خواسته باید یک خواسته جمعی باشد. من مسئله را فقط از دریچه ایران، به عنوان یک ایرانی، نمی بینم؛ من به فکر عراق، به فکر سوریه، به فکر پاکستان، به فکر عربستان، به فکر مصر، به فکر همه هستم، و امیدوارم فردا یک مصری، یا یک عراقی، یا یک سعودی، یا یک پاکستانی فقط از دید و منظر منِ سعودی یا منِ پاکستانی فکر نکند، زیراکه عاقبت همه ما که در این منطقه زندگی می کنیم به همدیگر وصل است. به عبارتی ساده تر، اگر وضع شما خراب بشود وضع ما هم خراب خواهد شد، و اگر وضع شما خوب بشود، وضع ما هم خوب خواهد شد.

به همین دلیل است که لازم به نظر می رسد ما هر چه بیشتر بتوانیم با همدیگر صحبت و مشورت بکنیم، و این کار را پیش ببریم. خوشبختانه در دنیای امروز این امکانات ارتباطی زیاد است، و شاید این امر مقدمه ای باشد تا بتوانیم در این جهت بیشتر پیش برویم.

& از جنابعالی بسیار سپاسگزارم که وقت خودتان را در اختیارم گذاشتید.