روز پدر و میلیون ها احساس جریحه دار شده

رضا کسرایی :

 
 
در آستانه ی روز پدر – به تعیین جمهوری اسلامی – هستیم.نمی خواهم کام کسی را تلخ کنم اما این گوشه یی از وظیفه ی انسانی ام و قسمتی از
 
.احساس درون و ذهن ام به عنوان یک پدر هست که مرا به نوشتن این سطور وا می دارد.
 
.نوشتن را به مثابه واکنشی می دانم در برابر جنایاتی که حکومت کشورم در ارتکاب آن ها شریک و مسئول است
 
     به ضمیمه ی این نوشته ،عکسی پدری است که سوژه ی عکس و سوژه ی این نوشتار است ؛ پدری سوری دو فرزند کشته شده                      
در بمباران نیروهای اسد را برای وداع ابدی به گورستان می برد.بر هیچ پدری مباد .
اما چه سود ازین آرزو که دنیا نه بر طبق تمایلات و
آرزوهای ما که براساس تصمیمات قدرتمندان اتفاق می افتد و ازین جهت است وظیفه ی انسانی همه ی ما که به هر شیوه در پاسخگو کردن 
. قدرت و نظارت بر آن ، در کشور خویش بکوشیم . وگرنه شتر این فاجعه روزی در خانه ی ما هم خواهد خوابید ، بی تردید            
در این نوشته ، من بیشتر به نقش جمهوری اسلامی در جنگ های خانمانسوز منطقه پرداخته ام و این به معنای ندیدن آثار مخرب حمایتهای       
 
.عربستان و قطر و … از گروه های تندروی سنی نیست 
 
در آستانه ی روز پدر ، کشورهای همسایه ی ما در جهنمی از جنگ های داخلی و فرقه یی و توحش های هر روزه ی آن می سوزند.و      
 
مردم بسیاری درگیر جنگی هولناکند که جمهوری اسلامی با بی مسئولیتی کامل نسبت به ایران و آینده اش ، آن را شعله ور ساخته است؛ جنگی که 
 
    حاکمان امروز ایران ، در بروز و دامن زدن به آن ، مسئولیت مستقیم دارند ، بماند این که جمهوری اسلامی سالهاست که با صرف پول های 
 
گزاف از کیسه ی مردم ایران ، گروه های مسلح خطرناکی را با هدف ایدئولوژیک تاسیس هلال شیعی  ، ساخته ، آنها را آموزش داده و مسلح
 
کرده و به جان صلح و امنیت منطقه انداخته است. این سیاست ماجراجویانه باعث واکنش کشورهای عربی شده و آن ها را واداشته ، برای مقابله با
 
نفوذ و توسعه طلبی جمهوری اسلامی ، گروه های تندروی سنی را مسلح و جمایت کنند.در این میان این مردم عراق و سوریه و یمن و لبنان 
 
.هستند که تاوان این ماجراجویی و باورهای ایدئولوژیک را هر روز با دست و پنجه نرم کردن بامرگ می دهند  
 
در آستانه ی روز پدر در ایران ، دهها هزار کودک سوری و عراقی و … پدران شان را در این جنگ های داخلی و فرقه یی که یک طرفش       
 
گروه های مورد حمایت جمهوری اسلامی هستند از دست داده اند و باید یک عمر با این زخم کاری سر کنند. بسیاری از این کودکان هم پدر و هم
 
مادرشان و ای بسا کل خانواده شان را از دست داده اند و وقتی کمی بزرگتر شوند ، این زخم عمیق را از چشم ایران و ایرانی می بینند.صدها 
 
.هزار کودک ، شاهد خشونت های وحشت آور و جنایات هولناک بوده اند که آثار آن را تا آخر عمر با خود دارند
 
جمهوری اسلامی برای کسب حمایت مردم ایران و توجیه جنایاتش در عراق و سوریه و یمن ، دست به توجیهی رذیلانه زده است ؛ بر دخالت     
 
نظامی درجنگ خانمانسوز سوریه ، نام “دفاع از حرم ” وبر نیروهای اعزامی اش ، نام “مدافعین حرم ” نهاده است.این در حالی ست که حرم 
 
حضرت زینب در دمشق است و مرکز اصلی داعش در “رقه ” است و نظامیان ایران ده ها کیلومتر دورتر ، در حلب با مخالفان اسد می جنگند.
 
درین بین عده ی زیادی از هموطنان ما ، به جای تقبیح دخالت نظامی در سوریه و عراق ، دروغ های حکومت را باور کرده و سرخوش از وقوع
 
جنگ ، هزاران کیلومتر دورتر از ایران ،و دلخوش به امنیت پادگانی در داخل ایران ، مدعی هستند جمهوری اسلامی مشغول دفاع از منافع ملی
 
ما در جنگ با داعش است و حتی یادشان می رود اگر چنین است و داعش علت حمایت از اسد و حزب الله است ، پس حمایت از حوثی ها در یمن
 
و ارسال موشک به آنجا و تهدید بحرین به قیام مسلحانه ، با کدام منافع ملی قابل توجیه است.بسیاری ازین هموطنان به این مثل قدیمی باوری عمیق
 
دارند که ” مرگ برای همسایه خوب است “و به تبعات ویرانگر این دخالت ها ، هیچ اهمیتی نمی دهند.سر آن نداشتم جنبه های نظامی و سیاسی
 
دخالت جمهوری اسلانی در عراق و سوریه و یمن و… را بررسم.این ها را نوشتم تا بر توخالی بودن طبل استدلال حامیان این دخالت ها و چوبین
 
.بودن پای استدلال حامیان حکومت تاکید کنم.من می خواستم به پدران و فرزندان بپردازم
 
بسیاری از کودکان آسیب دیده از جنگ ، در فردای پس از جنگ ، ایران و ایرانی را مسئول تمام سیه روزی ها و تیره بختی های خود        
 
      . می دانند و میلیون ها نفر از بازماندگان و آوارگان ، ایران را مسبب از دست رفتن عزیزان و آوارگی در اطراف و اکناف جهان میشمارند 
 
و به باور من ،این نفرت و بغض ، خطرناک ترین عاملی ست که همزیستی ما و فرزندان مان با مردم منطقه وهم چنین آینده ی میهن مان را
 
.تهدید می کند و هم چون یک بمب قوی ساعتی ست که دگمه اش را زده اند و ساعت به ساعت به لحظه ی فاجعه نزدیک تر می شویم
 
به نظر من ، خرابی های جنگ و ویرانی زیرساخت ها را با عزمی ملی ، در عرض چند سال می توان ساخت اما آثار و بقای جنایت ها و     
 
خشونت های این جنگ های فرقه یی و نیابتی ، تا سال های سال و تا نسل ها در اعماق روح و روان بازماندگان باقی خواهد ماند و این نفرت و
 
کینه ، هم چون ارثیه ی شوم فامیلی ، از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و صلح و دوستی ملت ها را در این گوشه از جهان به شدت تهدید
 
خواهد کرد. چرا که روزگاری در ایران ، کسانی حاکم بودند که بقا و دوام سلطه و چپاول خود بر این سرزمین را در جنگ و ناامنی و نفرت و
 
تفرقه می دانستند تا علاوه بر ما که در زیر ستم آنان به مرگی تدریجی دچاریم ، فرزندان و نسل های آینده نیز از اثرات مخرب کشورداری 
 
اسلامی این نابکاران برکنار نمانند.و در حالی که فرزندان و نوه های آنان با پول های غارت شده از سرمایه ملت ایران ، در سواحل امن و آسایش
 
اروپا و آمریکا ،زندگی خواهند کرد ، فرزندان ما فردا باید در مزرعه یی  جان بکنند که اینان امروز بر خاک آن تخم نفاق و کینه و نفرت 
 
.پراکنده اند 
 
و این جلوه یی دیگر از خیانت های حکومت اسلامی به ایران و فرزندان ماست.
 
و این پرده که در سطور بالا برای تان آوردم ، می تواند گوشه ی کوچکی از آینده ی تیره و تاری را گفته باشد که جمهوری اسلامی در تدارک       
آن برای ما و فرزندان ماست اگر نجنبیم و اگر نکوشیم و اگر هم چنان در سایه ی این امنیت پادگانی ، هم چنان به این باور پوسیده دلخوش باشیم
 
.” که ” مرگ برای همسایه خوب است