روسها وخاورميانه

آريوبرزن داريوش :

دخالت سريع وناگهانی ارتش روسيه برای روياروئی با داعش درسوريه وعراق دربه چالش کشيدن استراتژی آمريکا وجبهه ائتلاف ضد سوری دراين منطقه، نشان داد که ولاديمير پوتين وفرماندهان نظامی اش از توان بيشتراستراتژيک دربرابرآن ديگر بازيگران منطقه ای برخوردار هستند.
آنچه دراوکراين گذشت، به ويژه رخدادهای کريمه می توانست تجربه مفيد و درسی آموزنده برای غرب درجهت درک ميزان اراده روسيه برای وسعت بخشيدن به توان ژئوپولتيک خود درعمق وگسترش تا دريای مديترانه باشد. واکنش سريع روسها از ابتدا تا امروزبه راستی تمام معادلات سياسی نظامی آمريکا، اسرائيل ، ترکيه وهمه سرمايه گذارانی مانندعربستان سعودی ، قطر وامارات رانقش برآب نموده است. بنظرميرسد اين تلاشها درنهايت روياهای اتوپيستی برنارد لوئيس پدرتئوری تجزيه ايران و منطقه خاورميانه وارشدترين مشاورنئوکانزرواتيوهای حزب جمهوری خواه آمريکا، که در کنفرانس بیلدربرگ برای تقسيم ايران به قطعات قومی گوناگون و ايجاد کشورهای کوچک نوپا داده وهمزمان تز ايجاد کردستان بزرگ، پشتونستان بزرگ و آذربایجان بزرگ را ارائه نموده است، به گِل بنشاند.شايد بتوان درآينده ای نزديک و پس ازفروپاشی دولت اسلامی داعش در سوريه و عراق براثر حجم بالای بمبارانهای هوائی روسيه نيروهای باقيمانده آنها بيشتر به کشورهای ترکيه،اردن و عربستان متواری وبحران آتی (تروريسم فراری ) را برای آنهاايجاد نمايند.
جهادی هائی که در چند روز گذشته تحت فشار حملات هوایی روسیه از خاک سوریه در حال فرار بوده اند، از همان راهی باز خواهند گشت که آمده اند. درهفته گذشته شهرهای مرزی ترکیه شاهد ورود شبه نظامیانی بوده است که پس از فرار از بمباران های پر حجم روسیه اينک به ترکیه پناه ميآورند والبتهپیامدهای امنیتی و سیاسی خطرناک جدیدی برای آنها ايجاد خواهد کرد.
شايد جمعی دراين انديشه باشند که دخالت کنونی نيروی هوائی و يکانهای پشتيبانی ارتش روسيه تنها برای جلوگيری از فروافتادن بشاراسد درسوريه  انجام بشود،اما بی ترديد به چالش کشانيدن حيثيت سياسی آمريکا درمنطقه خاورميانه و درتنگنا گذاردن ائتلاف غربی،ترکی،عربی واسرائيلی هدف بنيادی بوده و درجايگاه يکم اهميت قراردارد.
تاکتيک نوين پرتاب موشکهای سطح به سطح کلاب (Klub Missile) ارتش روسيه با توجه به دیتاهای اولیه شلیک موشک ازناوهای تِرسو در دریای مازندران بندر “آستاراخان” باهدف از بین بردن مواضع تروریست‌های داعش توانسته نمايشی ازدگرگونی نوين ازتوان تاکتيکی ارتش روسيه درخاورميانه را به غرب داده وهمزمان پیامی سیاسی استراتژیک برای به رخ کشانيدن توانایی غیرهسته ای اش  به جهانيان ارائه نمايد. روسیه می خواهد بگوید توانایی مبارزه در میدان های گوناگون بين المللی را دارا است.
و این درست در ايامی است که ايالات متحده و متحدين آن درائتلاف تاکنون نتوانسته ويا نخواسته اند علیه داعش قاطعانه عمل کنند، امریکایی ها با اين اتهام که روسیه در جریان حملات هوائی خود آن دسته از گروه های مخالف سوری متحد خود که آنها را “معتدلین” سوری می نامد هدف قرار می دهد، به شدت  اظهارنارضايتی کرده و تلاش دارد دوباره بگونه ای مواضع خود را به هر قیمت ممکن بازسازی کند. وبدينجهت اکنون تنها و مداوم اقدام به حملات تبليغاتی و انتقاد از حملات هوائی روسیه در سوریه می‌پردازد.  ایگور سوتیا جین، کارشناس نظامی در مرکز رویال یونایتد سرویسز در لندن براين باوراست که: “تحولات جاری دقیقا شبیه تحولات گرجستان در سال 2008 و اوکراین در 2014 بوده و تنها راه پيش پای نهاده غربی ها ايستاده گی در برابر روسیه و استفاده از گزینه نظامی است.
این در حالی است که کارشناس ديگريعنی جولین بارنس داسی، تحلیلگر روابط خارجی در پارلمان اروپا نگاهی بر خلاف نظر سوتیاجین دارد و براين باوراست که: ” در غرب کسی ميل به آنکه با روسیه وارد جنگ شود راندارد .زيرا افزایش تنش های موجود می تواند خشونت وبه تبع آن مهاجرت بیشتری را به سمت اروپا در پی داشته باشد.”
اکنون می شود گفت که انتلاف بين الملی غرب عليه داعش خود را در برابر استراتژی پوتين وعملکرد ارتش روسيه در سوریه بسياردرفشارو تنگنا می بیند، زيرا که روسیه با انجام حملات قاطع نظامی اش به گروه های تروریستی درمنطقه تاکنون هيچگونه فرصتی برای انجام تحرکات عملياتی جديد به آنها نداده ونيروهای نظامی کشورهای شرکت کننده در پیمان بین المللی هم به رهبری ایالات متحده کنترل کامل درگیری ها در سوریه را از دست داده است،بنحوی که پنتاگون به خلبانان آمريکائی دستور داده تا درپروازدرآسمان سوريه از هواپيماهای روسی حداقل سی مايل فاصله بگيرند. پوتین بخوبی می داند که چگونه پراگماتیک به صحنه نگاه بيآندازد. اودر اوکراین بالنسبه موفق شد و با مانوری که بر سر مینسک به راه انداخت عملیات نظامی را به توقف کشانيد. زيرا بدين باور رسيد که در موضع قدرت می تواند طی مدت کوتاهی به دستاوردهای بیشتری برسد. و آنگاه بود که صلح را پذیرفت.با نگاه به نتايج و تبعات آتی حضورفعال ارتش روسيه درسوريه برای نابودی تروريسم درمنطقه، ميتوان پيش بينی نمود که درآينده آرامش نسبی به عراق وسوريه بازخواهد گشت و طرح ايالات متحده آمريکا و اسرائيل برای تجزيه  عراق وسوريه جهت تشکيل کشورهای شيعی، کردی وسنی نشين دراين دو کشور متوقف و بجای خط لوله گازی عربستان سعودی، خط لوله گاز ايران بسوی اروپا، که بنظر بعضی از کارشناسان يکی ازعلل اصلی بروز اين جنگ خانمان سوز ميباشد، کشيده خواهد شد.
نبايد این هشدار را ازنظردور داشت که، جهان سیاست، جهان رويدادهای برگشت ناپذير و پیش بینی نشده است. زيرا که دیپلماسی هميشه در ميدان چشم براه  سیاستمداران نمی ماند.
rudaruish@gmail.com ـ آدينه  ۲۴ مهر ۱٣۹۴ –  ۱۶ اکتبر ۲۰۱۵