سلام آقای ترامپ!، برگزیده ی “شخصیت سال” هفته ی نامه ی تایم‎

پ. مهرکوهی :

  سلام دوباره آقای ترامپ! خسته نباشید! گُل بودی و گُل ِ چهره ی نازنین اَت به زیور تازه ای آراسته شد: شخصیت سال
ین نودمین سال پیایی است که هفته نامه ی پرشمارگان تایم یک “شخصیت سال” را بر می گزیند و امسال چه کسی بهتر از ترامپ که در کنار همه ی جنجال هایش رییس جمهوری خواهد بود که پیش از این حتا یک روز در یک نهاد دولتی کار نکرده و بی بهره از تجربه ی مدیریت امور همگانی است و در سراسر زنده گی اَش خیر اَش به کسی مگر جیب های آقای ترامپ نرسیده است!؟ ترامپ دوومین (دوّمین) معجزه ی هزاره ی سووم (سوّم) است. بخت بلند از آن کشور ما بود که نخستین معجزه ی هزاره ی سووم از سرزمین ِ به نابودی کشیده شده ی ما برخاست و توانست هشتسد میلیارد دلار پول نفت را هپو کند و به آن “پول چای” هم بسنده ننموده و با به یادگار گزاردن پانسد تا هزار میلیارد تومان بدهکاری ی بانکی، مردم ایران را حسابی میلیونر نماید. کسی هم به او نگفت خرت به چند!؟ چه کسی بگوید خرت به چند؟ مردمی ناتوان از اندیشیدن و چنان به بینوایی کشیده شده که گنج خود را به چندر غاز یارانه تاخت می زنند؟

download

برای دور نشدن از جاده ی داد و انصاف بگویم آنچه عوامگرایی ی ترامپ را از عوامگرایی ی احمدی نژاد جدای می سازد همان مثلا شرافت و اخلاق سرمایه دارانه ای است که ترامپ از آن برخوردار است و پایبند به آن، ولی احمدی نژاد از درک همان ارزش های سرمایه داری هم بویی نبرده است.
 آنچه این روزها ترامپ با آن رو به رو است و بختی که به وی روی آورده، کم ازداستان حسن کچل نیست. حسن کچل ِ آواره، از شهری به شهری دیگر می رفت. روزی خسته و تشنه به یک آبادی نزدیک می شد. ناگاه در آسمان عقابی پدیدار گشت، آمد و آمد و بر شانه ی حسن! نشست. هنوز چند دقیقه ای از این داستان “اعتدالی” نگذشته بود که مردم آن آبادی به بیرون ریختند و آمدند و رسیدند به “حسن!” و او را دوره کرده و با چه ارجی به شهر بردند و بر تخت قدرت نشاندند. مردم آن آبادی رسم و آیینشان بود که هرگاه رهبرشان می مُرد، برای گزینش رهبر تازه عقابی را به هوا می کردند. عقاب بر شانه ی هرکس می نشست، آن کس می شد پیشوا. حسن کچل های ایران امروز هم سی و هفت سال پیش با نشستن عقاب بی شعوری و بی خردی ی سیاست پیشه گان کشور ما بر شانه های این آقایان، بر تخت نشستند و از آن هنگام تا امروز بر کشور ما این رفته است و می رود که ما چنین روزی را حتا بر دشمن خونخوار خویش نپسندیم .
گزینش ِ تایم، همه ساله در ماه دسامبر انجام می گیرد. تا سال 1988 نام ِ این گزینش “مرد سال” بود. در سال 1951 دکتر محمد مصدق، نخست وزیر ایران، به نام مرد سال ِ تایم برگُزیده شد. تنها خدا می داند جبهه ی ملی چی های حرفه ای چه گَرد و خاکی بر سر آن گزینش به راه انداختند! آن گرد و خاک چنان بلندی گرفته بود که تا همین چند سال پیش نشانی از نشستن اَش نبود. هر چه بود، زیبا نبود که مُشتی پای منبر نشین و دزد ِ نام و اعتبار چنان با زنجیر خود را به پای مصدق بند کنند و از نام ِ مصدق نان سیاست بخورند و مصدق، مصدق، مرد سال کنند.
 پیش از دکتر مصدق هم گاندی، روزولت، هیتلر، استالین و چرچیل این نام (عنوان) را به دست آورده بودند. هفته نامه ی تایم با گزینش “شخصیت سال” به خوبی یا بدی، مردمی یا نامردمی، انقلابی و یا ضد انقلابی بودن آن کس ِ برگزیده کاری ندارد. “شخصیت سال” کسی است که به باور هفته نامه ی تایم بیشترین تأثیر را بر روند رویدادها داشته است، تأثیری تاریخ ساز.
ترامپ در گفتگویی با شبکه ی رسانه ای “اِن. بی. سی” می گوید این گزینش را افتخار بزرگی برای خود می داند، بی آنکه اشاره کند برآمدن او و نشستن عقاب قدرت بر شانه ی او همه از آن روست که رهیافت سیاست در جهان امروز به ابتذال کشیده شده و این ابتذال در آمریکا رنگ و بوی تندتری به خود گرفته است.
 کمی به سخنان نابغه ی آمریکایی، آقای دکتر اشتون کارتر، وزیر جنگ و آدمکشی ی آمریکا گوش دهید تا نمونه ای از ژرفای خودخواهی های دیوانه گونه ی یک طبقه ی خرد باخته ی در قدرت بیشتر بر شما آشکار شود. به سخنان اشتون کارتر گوش می کنی، این احساس به آدمی دست می دهد که خرد و شعور اَش در مرز همان بادنجان سیاه است و خیار، سبز و اتوبوس از مینی بوس بزرگتر است! شمار واژگانی که به کار می برد در مرز دو هزار دور می زند.
در جای دیگر، در سرزمین ِ ما، آقای دکتر پرفسور استاد فیلد مارشال حسین الله کرم، بزرگ استراتژیسین کشور ما با تز دکترایش، “روش ها و تاکتیک های چماقداری”، روی دست اشتون کارتر زده و وزنه ای سنگینتر بر ترازوی ابتذال افزوده است. سخن گفتن این یک مایه ی شرمساری ی آدمی است و از آن شرم آورتر نشستن گروهی دانشجو و دانشگاهی در پای سخنان اوست. اگر الله کرم و سدها (صدها) چون او نمونه های کامل به ابتذال کشیده شدن سیاست در کشور ما هستند، اشتون کارتر و ترامپ هم نمونه های آمریکایی ی همان و ضعیت ناهنجارند.
 دریغ که در گزینش “شخصیت سال” هفته نامه ی تایم واقعیت ها رنگ ِ مُهر ِ پذیرش ِ سیاست های نژادپرستانه، زن ستیزانه و بیگانه هراس آفرینی گرفته اند. به گمان من هفته نامه ی تایم در گزینش “شخصیت ِ سال” امسال دچار یک اشتباه بزرگ شده است. برنده ی راستین “شخصیت سال” امسال کس دیگر نیست مگر همان “نبود اندیشه”. مگر نه آن است که نبود اندیشه تاریخساز شده است؟
هفتم دسامبر 2016