فتاوی اختصاصی خامنهای با عقل سلیم در تضاد هستند
مجید محمدی
هنگامی که علی خامنهای به رهبری رسید فقط یک واعظ و خطیب بود و لاغیر. او نه فقیه بود و نه در هیچ حوزهای از معارف اسلامی تخصص داشت. در ۲۵ سال گذشته وی را با دوپینگ (گذاشتن درس برای او توسط برخی فقها، تشکیل کلاس درس خارج در بیت)، استروید (منابع مالی حکومتی و دولتی) و ناصاف کردن زمین بازی (حصر خانگی دیگر فقها، بستن حساب بانکی مراجع، بسیج اراذل و اوباش برای حمله به دفاتر مراجع) به فقاهت و مرجعیت شیعه رساندهاند.
خامنهای با همین احساس فقاهت و مرجعیت نخست برای خارج کشور (تصمیمی بیسابقه در تاریخ فقه و فقها) و بعد برای همهی مسلمانان جهان فتوا صادر میکند. بیش از همه، عدم صلاحیت وی در صدور فتوا را در برخی فتاوا که وی از دیگران نسخه برداری نکرده میتوان نشان داد. در این نوشته به چند فتوای وی اشاره کرده و علت تقابل این فتواها با عقل سلیم را نشان میدهم.
حرمت جشنهای ملی
فتوای حرام بودن چهار شنبه سوری خامنهای از شاهکارهای فقاهت وی است. چهارشنبه سوری فقط یک اقدام منفک نیست که بتوان آن را گترهای حرام و حلال و مباح دانست. چهار شنبه سوری مجموعهای از اقدامات از پریدن از روی آتش تا درست کردن آجیل چهار شنبه سوری و از قاشق زنی تا دور ریزی آت و آشغال خانه (کاسه و کوزه) قبل از رسیدن بهار است. کدام یک از اینها حرام است: آجیل چهار شنبه سوری یا پریدن از روی آتش؟ یک فقیه مبارز باید قادر باشد این امور را از هم تفکیک کند و صرفا به دلیل تنفر از یک جشن ملی چنین حکمی صادر نکند. خامنهای به چهار شنبه سوری به عنوان یک تهدید امنیتی نگاه میکند و از همین جهت کلیت آن را حرام اعلام میکند. او این فتوا را صادر کرد تا هر ساله ماموران نیروی انتظامی تجمع در آخرین سه شنبهی سال را ممنوع اعلام کنند.
نفی حقوق عمومی
خامنهای در مورد مشکل شهرداریها در تعریض خیابان و معابر عمومی در صورت وجود مساجد بر سر راه می گوید: «حق عقبنشینی مسجد برای تعریض معبر ولو با گرفتن عوض ندارند.» او در تکمیل این فتوای عجیب و غریب حکم میدهد که «در صورت نیاز به تعریض معبر از ملک مقابل مسجد به مقدار نیاز بخرند و مشکل معبر را از این راه رفع کنند.» در صورت اجرای این حکم خیابان یا معبر هنگامی که به مسجد میرسد شکل مارپیچ پیدا میکند یا یک دندانه در خیابان پیدا میشود. هنگامی که از خمینی چنین پرسشی کردند او با توجه به مصالح جامعه و زشتی قرار گرفتن مسجد در وسط خیابان حکم داد که میتوان مسجد را با احکام ثانویه برای مصلحت عمومی تخریب کرد اما خامنهای چون درکی از مصالح عمومی ندارد چنین حکمی صادر میکند.
حرمت انتقاد
فتوای حرمت انتقاد علنی از مسوولین نظام منتشره در مرداد ۱۳۹۲ به عنوان نمونهای از فتاوای بیپایه و خطرناک قابل ذکر است. به فتوای ایشان گزارش ظلم مسوولین حکومتی در برابر مردم یا انتشار عمومی آن اولا وجهی ندارد، ثانیا اگر موجب فتنه و فساد و تضعیف دولت اسلامی شود حرام است. این فتوا نمونهای قابل توجه از فقه حکومت استبدادی است. فقه حکومت استبدادی همهی راهها را بر انتقاد و به چالش کشیدن حکومت و تک تک مقامات می بندد و همهی منابع کشور را با مصادره یا تخصیص در اختیار آنها قرار میدهد.
نجاست بهاییت
روحانیون شیعه همیشه بهاییان را کافر و نجس تلقی کردهاند اما اعلام این مطلب از سوی رهبر کشوری که دهها هزار بهایی تحت حکومت وی زندگی می کنند و بر اساس قانون از حقوق شهروندی برخوردارند نادر است (البته شبیه به آن را در رژیمهای فاشیستی دیدهایم). اعلام نجس بودن بخشی از جمعیت یک کشور توسط رهبر آن یعنی محروم کردن رسمی اعضای آن گروه از حقوق ابتدایی آنها مثل تحصیل، استخدام در بخش عمومی، کسب و کار و ارتباط گیری با دیگر اعضای جامعه. این فتوا یعنی حذف فیزیکی تدریجی این بخش از جامعه.
اطاعت عقلانی
از او می پرسند «آيا اعتقاد به اصل ولايت فقيه از جهت مفهوم و مصداق يک امر عقلى است يا شرعى؟» و او پاسخ می دهد: «ولايت فقيه که عبارت است از حکومت فقيه عادل و دينشناس حکم شرعى تعبدى است که مورد تأييد عقل نيز مىباشد، و در تعيين مصداق آن روش عقلايى وجود دارد که در قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران بيان شده است.» او در اینجا تلاش می کند اطاعت کورکورانه از یک فرد را به صرف دانستن تاریخ و روش زندگی یک قبیله در ۱۴۰۰ سال پیش عقلانی معرفی کند. این عقلی که او میگوید همان قوهی اطاعت است.
او این مقام برساخته در نظام استبداد دینی را تا آنجا بر میکشد که میگوید: «اداره رسانههاى گروهى بايد تحت امر و اشراف ولى امر مسلمين باشد و در جهت خدمت به اسلام و مسلمين و نشر معارف ارزشمند الهى به کار گمارده شود.» این سخن وی یعنی نقض آزادی رسانهها با توجیه شرعی توسط کسی که میخواهد صدای دیگری شنیده نشود. برای این ارتقا او ولایت فقیه را از اصول دین معرفی میکند که نفی آن نفی دین است: «ولايت فقيه از شئون ولايت و امامت است که از اصول مذهب میباشد.»
فتوی یا بر ساختن واقعیت
خامنهای فتوا نمیدهد بلکه در میان پاسخ به استفتا واقعیت خلق میکند. به دو نمونه اشاره میکنم. از او میپرسند: «شغل ما تعمير دستگاههاى گيرنده برنامههاى راديو و تلويزيونى است، در اين اواخر مراجعات زيادى براى نصب قطعات و تعمير آنتنهاى ماهوارهاى صورت میگيرد، تکليف ما در اينباره چيست؟ خريد و فروش قطعات آنها چه حکمى دارد؟» او پاسخ خود را این گونه آغاز میکند: «اگر از اين دستگاه براى امور حرام استفاده شود که غالبا همينطور است…» او در ابتدای پاسخ القا میکند که استفادهی غالب از ماهواره استفادهی حرام است تا ممنوعیت آن توسط مجلس دست آموز وی توجیه شود. هیچ تحقیقی چنین چیز یرا نشان نمیدهد.
او در پاسخ به پرسش دیگر در مورد لباس خارجی که میپرسد: «امروزه وارد کردن لباسهاى خارجى و خريد و فروش و استفاده از آنها در داخل شهرها متداول شده است، با توجه به افزايش تهاجم فرهنگى غرب به انقلاب اسلامى، اين کار چه حکمى دارد؟» میگوید: «واردات و خريد وفروش واستفاده از آنها به مجرد اينکه از کشورهاى غيراسلامى وارد شدهاند، اشکال ندارد، ولى آنچه که پوشيدن آن با عفت و اخلاق اسلامى منافات داشته باشد و يا ترويج فرهنگ غربى که دشمن فرهنگ اسلامى است، محسوب میشود، واردات و خريد وفروش و پوشيدن آن جايز نيست.» او در این پاسخ طولانی یک باره حکم میدهد که فرهنگ غربی دشمن فرهنگ اسلامی است بدون آن که فرهنگ غربی و فرهنگ اسلامی در این متن روشن شده باشد. کار فقیه پاسخ به پرسش بر اساس «اگر» و بدون دادن نظر در مورد موضوع است و نه درست کردن موضوعات خیالی مثل فرهنگ اسلامی.
جای زنان در خانه است
وقتی از خامنهای سوال می شود: «آيا براى زنان، شرکت درمراسم استقبال و خوشآمدگويى و تقديم دسته گل که توسط وزارتخانهها و ادارات دولتى و غير آنها، ترتيب داده میشود، جايز است؟» او پاسخ میدهد: «دعوت از زنان براى مشارکت درمراسم استقبال و خوش آمدگويى به مهمانان خارجى وجهى ندارد و در صورتى که موجب فساد و ترويج فرهنگ غيراسلامى شود، جايز نيست.» این یعنی جای زنان در خانه است. خامنهای به صراحت این سخن را بارها تکرار کرده است. همچنین در متب فقهی عنوانی مثل «فرهنگ غیر اسلامی» وجود ندارد تا به استناد به آن چیزی جایز و غیر جایز شود.
ضدیت با کراوات
خامنهای در برابر این سوال که «پوشيدن کروات چه حکمى دارد؟» میگوید: «بهطور کلى پوشيدن کروات و ديگر لباسهايى که پوشش و لباس غير مسلمانان محسوب میشوند بهطورى که پوشيدن آنها منجر به ترويج فرهنگ منحط غربى شود جايز نيست.» بر اساس این فتوا ایرانیان امروز همه باید لخت و عور باشند چون هرچه میپوشند لباس غیر مسلمانان است و ترویج فرهنگ غربی. خامنهای از معدود مراجع تقلید شیعه است که در میانهی فتوا ناسزا میگوید و فرهنگ دیگر کشورهای دیگر را منحط مینامد.