قدرت اجتماعی موسیقی در ایران؛ گفت‌وگو با حسین علیزاده

 حسین علیزاده کوارتت بی کلام خود را با عنوان “زخمه دل” در شهر کلن آلمان و در کلیسای لوتر کینگ برگزار کرد. حدود دو سال پیش همین گروه برنامه ای را در همین شهر برگزار کرد. قطعات آن چنان با ریتم های برانگیزاننده در آمیخته بود که عنوان بداهه در طغیان ریتم را بر آن نهادم.

در کنسرت اخیر ولی ریتم ها بدون آن که جا خالی کنند از خشم و خروششان کاسته شده بود چرا که می خواستند جای برجسته تری به ملودی های علیزاده بدهند. اگر بخواهیم به ملودی های پر و پیمان علیزاده عنوان دیگری بدهیم باید آن را بداهه در رامش جان بنامیم. ملودی ها و شیوه تنیدن آن ها در یکدیگر شنونده را گیج می کند. این گیجی در جریان اجرای بداهه به مرور به نفع ریتم تمام می شود. ریتم ها دوباره وارد صحنه می شوند.

علیزاده علاوه بر این که نوازنده توانایی ست با کارهای اخیر خود نشان داده که آهنگساز قدرتمندی نیز هست. نغمه ها در آثار او چهره درخشانی دارند و بی آن که با گوشه های موسیقی سنتی اختلاف پیدا کنند به تمامیت قطعات کمک می کنند.آن ها فرصت می یابند تا در زلال جاری نغمه ها گرد و غبار سالیان را از چهره بزدایند و هر چه بیشتر شفاف و روشن جلوه کنند. او در این کنسرت آهنگ های محلی را نیز با موسیقی خود می پیونداند از جمله ترانه محلی ربابه جان در این پیوند شنیدنی است.

پیوند موسیقی عامیانه و موسیقی محلی با موسیقی سنتی سابقه نسبتا بلندی دارد. هوشنگ استوار آهنگساز پیشرو ایرانی، یک بار آهنگ عامیانه بابا کرم را در “سوئیت ایرانی” خود به کار گرفت و از نتیجه کار بسیار راضی بود.

نمونه ای دیگر به حمید متبسم برمی گردد. او در قطع “ونوشه” (بنفشه) آهنگ محلی “جونی جونی” را به کار گرفته بود و با واریاسیون های مختلف سوئیت تمام عیاری پدید آورده بود.

اعضای کوارتت علیزاده همه کارآمد و کمال یافته هستند و با خود او هماهنگی بسیار دارند. حسین بهروزی نیا (بربط)، بهنام سامانی (تمبک) و صبا علیزاده (کمانچه) یکی از “آنسامبل” های توانا در موسیقی ایران را به وجود آورده اند.

+ بیشتر بخوانید: بداهه در طغیان ریتم

اغتشاش در مدیریت

جامعه ایران پس از فرو نشستن تب و تاب انقلابی می رفت که به یک دوره آرامش سازنده برسد و عقب ماندگی های خود را جبران کند. چنین نیز شده بود و یا داشت می شد، که حالا می بینیم ورق برگشته است. محدودیت های تازه ای در جامعه موسیقی پیدا شده و رفته رفته می رود که باز مساله حلال و حرام بودن موسیقی مطرح شود. به طور کلی سیاست تازه ای در همه فضاهای موسیقی موج انداخته است. در پایان کنسرت کلن از حسین علیزاده نظرش را درباره این اغتشاش پرسیدم:

حسین علیزاده: این اغتشاش در نبود یا کمبود مراجع موسیقی پدید می آید. در گذشته سازمان هائی بودند که آن ها را می شود مراجع موسیقی به شمار آورد. دانشگاه ها و هنرستان ها بودند که موسیقی را داوری می کردند. حالا این مراجع اختیارات کم تری دارند و به جای آن ها مراجع سیاسی و دولتی درباره مسائل مربوط به موسیقی داوری می کنند. در این سازمان ها کسانی هستند که زمینه هائی درباره موسیقی ندارند.

صبا و حسین علیزاده
صبا و حسین علیزاده

در حال حاضر چون مکان های آکادمیک قدرت لازم را برای تصمیم گیری ندارند کارها به اغتشاش گرایش پیدا می کند. از سوی دیگر رسانه ها و روزنامه ها هم که به دنبال چاپ این گونه مسائل هستند به دست افرادی چاپ و منتشر می شود که هیچ اطلاعی از موسیقی ندارند ولی به راحتی با تیترهای درشت مسائل را بزرگ می کنند و این نکته را پیش می اورند که در جامعه ایران جز اغتشاش چیزی نیست. حال آن که واقعیت امر چنین نیست. در ایران امروز موسیقی قدرت اجتماعی تازه ای پیدا کرده است. اتفاقات خوبی که در موسیقی ایران روی داده نشان می دهد که نسل جوان پتانسیل بنیادی برای پیشرفت دارد.

موسیقی قربانی سیاست

خوشبختانه به نظر می رسد که موسیقی با همه مشکلات توان رویارویی با مسائل حیاتی خود را دارد. تاریخ ایران این گونه پایداری های اجتماعی را به دفعات تایید کرده است.

حسین علیزاده: امروز دیگر دولت ها نیستند که برا ی موسیقی تصمیم می گیرند. تصمیم نهایی با مردم است. آن ها هستند که با پشتیبانی خود آینده موسیقی را تعیین می کنند. ایران امروز هشتاد میلیون جمعیت دارد اقبال اکثریت به موسیقی است. به جز دو ماه دوره عزاداری، جوانان و گروه هایشان چه می کنند؟ تعداد کنسرت ها فوق العاده است. استقبال شگفت انگیز است. امروز مقدار زیادی از قراردادهای موسیقی دولتی است. اگر قرار باشد که موسیقی نباشد با این قراردادها چه می شود کرد. واقعیت این است که این حرف ها به گروه های سیاسی تعلق دارد و موسیقی یکی از قربانیان اختلافات آن هاست.

در یکی از گفت و گوهای قبلی با شما گفته بودید که احترامی که مردم ما برای استادان ردیف قائل هستند یرای این است که این گنجینه را سینه به سینه حفظ می کنند. ولی این سخن بدان معنا نیست که می توانند درباره خلق موسیقی آینده و چند و چون آن نظرات کهنه خود را تحمیل کنند. این کار را باید به جوانان سپرد. حالا فکر می کنید که این گفته شما را روز و شب باید تکرار کرد؟

علیزاده: بله روشن است. این ها خیال می کنند موسیقی ایران تنها همین موسیقی دستگاهی ست. حال آن که موسیقی ایران خیلی وسیع تر و متنوع تر از مجموعه ردیف است. در این سال های اخیر شمار موسیقی دانان درس خوانده خیلی زیاد شده، چه آن ها که در ایران تحصیل کرده اند و چه آن ها که از هنرستان های اروپا برگشته اند.این ها نیروی پتانسیل موسیقی آینده هستند. انواع موسیقی در ایران حضور دارد از جمله موسیقی هنری که امروز خیلی قدرت پیدا کرده است. چیزهای بیهوده که می زنند مربوط می شود به بخش بازاری پسند موسیقی در ایران.

علیزاده

حالا آقای علیزاده ما همچنان در برابر این مسئله قرار گرفته ایم. بالاخره باید تعیین کنند که موسیقی حلال است یا حرام. وقتی ذات موسیقی حرام تلقی شود دیگر صحبت از ویژگی ها آن بیهوده می نماید.

علیزاده: من معتقدم که رفتار دولت با موسیقی آن قدر اهمیت ندارد که برخورد مردم با آن. وقتی موسیقی در دل و جان مردم است نظر هشتاد میلیون مردم اهمیت خیلی بیشتری دارد تا گفتار و رفتار چند مامور دولتی. گفتم که با این وضعیت یک مقدار از انرژی مردم و هنرمندان صرف برخورد با این حرف ها می شود. ایران پر از استعدادهای بزرگ موسیقی ست. از خردسالان تا سالمندان همه در جست و جوی موسیقی برای شنیدن و آموختن هستند. تمایل به موسیقی در میان مردم از همه کشورهای همسایه بیشتر است.

اشکال کار نبودن یک مدیریت با تدبیر است که این ها را رسیدگی کند و نیروها را به کار بگیرد. هم اکنون مقدمات 60 کنسرت فراهم شده که پس از عزاداری دو ماهه به اجرا در خواهد آمد. مردم برای شنیدن موسیقی منتظر اجازه نمی شوند، کار خودشان را می کنند. البته مشکلات زیادی در این کار دارند. من به این دلائل به آینده خیلی خوش بینم.

حالا برگردیم به کنسرت شما در شهر کلن. من در نقدی که برای کنسرت قبلی شما نوشتم آن را بداهه ای در طغیان ریتم نامیده بودم. در کنسرت اخیر به خاطر آن که ملودی نیز دست بالا را داشت آن را بداهه ای در رامش جان نامیده ام. آیا شما با این عنوان موافقید؟

این که می گویید بستگی دارد به این که نقش تنهائی در کنسرت دارم یا کارم کار گروهی ست. اشاره شما در مورد ریتم و ملودی درست است.

حرف آخر حسین علیزاده این است که باید به آینده موسیقی خوشبین بود و به کارکرد آن توجه بیشتری داشت. این حرف او در تاریخ موسیقی ایران بارها به کار بسته شده و نتایج خوبی به بار آورده است. پرداختن به اندوه و کوشش برای برقراری شادی بعدی و امید به استمرار تاریخ نوآوری در نهایت موسیقی را سر پا نگاه داشته است.