ققنوس رادیکالیسم انقلابی

علی ناظر :

به نظر من، در این مقطع از زمان، یک نکته غیرقابل کتمان است. رادیکالیسم انقلابی برای مدتی رنگ و بوی «پراگماتیسم» بخود خواهد گرفت، و قربانی این پراگماتیسم، تمام آرمان و باورهایی است که در 5 دهه گذشته از آن یاد می شده و برای آن صفحات بیشماری سیاه شده است.
 
این بخش از نوشتار را سعی می کنم کوتاه بنویسم.
با ظهور نئوفاشیسم در عرصه سیاست، ما سرنگونی طلبان در مقابل چند رویداد محتمل قرار گرفته ایم:
1-     جمهوری اسلامی و جهانخواران همچون گذشته به همپیمانی و همبستری ادامه می دهند؛
2-     جمهوری اسلامی و جهانخواران بر سر سهم خواهی بیشتر، منطقه را به آتش می کشند؛
3-     جهانخواران و ارتجاع منطقه ای، در راستای حذف جمهوری اسلامی، با مجاهدین همپیمان می شوند.
4-     جهانخواران و ارتجاع منطقه ای، در راستای حذف جمهوری اسلامی، از همپیمانی با مجاهدین خودداری کرده، و به رضا پهلوی و یا گزینه داخلی نظام اسلامی نزدیک می شوند.
ترجمان وقوع هر کدام از شق های فوق، یعنی پایان خط رادیکالیسم انقلابی برای مدت قابل توجهی.

ناگفته روشن است که خواست نیروهای سرنگونی طلب در یک شعار خلاصه می شود «نه جنگ، نه مماشات»، که در 4 گزینه فوق متبلور نخواهد شد. طبیعتا، تنها راهکار موجه «دوری گزیدن نیروی سرنگونی طلب از همپیمانی با جهانخواران و ارتجاع منطقه ای، و هرچه بیشتر نزدیک تر شدن به ملت شریف ایران است.» اما، برخی از منتقدان معتقدند که دیدار مک کین با خانم مریم رجوی بیانگر نزدیکی مجاهدین به جهانخواران و ارتجاع منطقه ای بوده، و خط مجاهدین امروز، دیگر آن خط دهه 1360 نیست.
به گفته منتقدین این دیدار، خلبانی که بر سر مردم ستمدیده ویتنام، بمب ریخت؛ سناتوری که در دوران فعالیت انتخاباتی (در برابر اوباما) شعار «بمب ایران» را با «ریتم و بشکن» زمزمه می کرد؛ سناتوری که از بمباران مجاهدین در اولین روزهای حمله آمریکا به عراق، ککش هم نگزید؛ نه تنها «امپریالیسم» را نمایندگی می کند، بلکه دیدار چنین فردی با خانم رجوی، همچون حمایت دیگر حضرات (بقول خانم مریم رجوی) «شریف» همچون جولیانی که امروز مشاور حقوقی «ضراب» است و فلین که گویی برای روسیه و ترکیه خبرچینی می کرده، و بولتون که جنگ افروزی در ژن او تنیده شده است، حاکی از اینست که مجاهدین به دنبال راهکار «دوری گزیدن نیروی سرنگونی طلب از همپیمانی با جهانخواران و ارتجاع منطقه ای، و هرچه بیشتر نزدیک تر شدن به ملت شریف ایران» نیستند.
با توجه به محتوای اطلاعیه  و گزارش های مرتبط با سفر مک کین به آلبانی، این دیدار را می شود از زاویه دیگری ارزیابی کرد. برای درک بهتر، توجه خواننده را به استفاده از واژه «روزی» توسط مک کین، جلب می کنم :
  • بنا به اطلاعیه مجاهدین، «سناتور مک‌کین ضمن قدردانی از رهبری خانم مریم رجوی، گفت: «من مطمئن هستم روزی ایران آزاد خواهد شد و ما در میدان آزادی گردهم خواهیم آمد.» (دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران، 26فروردین 1396 (15آوریل 20177))
هرچند خانم رجوی مصرانه تأکید می کنند که آن «روز» همین امروز است «همه علائم نشان می‌دهد رژیم آخوندی از نظر اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در بن‌بست قرار دارد و به‌شدت آسیب‌پذیر است و مردم و مقاومت ایران بیش از هر زمان دیگر برای سرنگونی این رژیم و استقرار دموکراسی و حاکمیت مردمی مصمم هستند.» بازهم مک کین در سخنرانی خود، مجاهدین را  به آینده ای نامعلوم حواله می دهد.
 
دیدار مک کین، بعنوان رئیس کمیته قوای مسلح سنای آمریکا، با خانم مریم رجوی، بیانگر چند پیام است:
  • جمهوری اسلامی تغییر رفتار دهد، وگرنه آن «روزی»، فرا خواهد رسید. (چماق)
  • جمهوری اسلامی، به راه و رسم خود ادامه دهد، چرا که «روزی» که می خواهد فرا برسد، بنا به جمع بندی رئیس کمیته قوای مسلح سنای آمریکا، حالا حالا ها نیست. (هویج)
  • و یا اینکه مک کین، اصولا به پایان راه خود بعنوان رئیس کمیته قوای مسلح سنای آمریکا رسیده، و به فکر پسا بازنشستگی است.
 
آینده تعیین می کند که آیا جان مک کین، بجز لیست فرزندان سلحشوری که جان در راه آزادی فدا کرده اند، پاداش دیگری هم از مجاهدین خواهد گرفت یا نه.

با چند سوال این نوشتار را تمام می کنم:
  • آیا «پراگماتیسم» از «آرمانگرایی» سبقت گرفته است؟
  • آیا رادیکالیسم انقلابی همچون ققنوسی دوباره از خاکستر «پراگماتیسم» به پرواز خواهد آمد؟
  • آیا «کار، مسکن، نان و عدالت اجتماعی» معنا و مفهوم واقعی خود را بازخواهد یافت؟
  • آیا رهروان مصدق، همچنان به «کودتاگران 28 مرداد» پشت خواهند کرد؟
 
آرمانگرایان همیشه زنده یاد می گویند: آری. «آینده مال انقلابیون است، نیروهای میرا از صحنه حذف خواهند شد» (23 دی 1358).
ادامه دارد…
علی ناظر
9 اردیبهشت 1396