جواد مفرد کهلان :
توصیف سدرة المنتهی قرآن (درخت سدر به نهایت رسیده) یاد آور درخت کیهانی «بس تخمک» ایرانیان است که تصور میشد سیمرغ (سمبل دانایی) بر بالای آن آشیان دارد:
-ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّیٰ ﴿۸﴾ فَکانَ قَابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنَیٰ ﴿۹﴾ فَأَوْحَیٰ إِلَیٰ عَبْدِهِ مَا أَوْحَیٰ ﴿۱۰﴾ مَا کذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَیٰ ﴿۱۱﴾ أَفَتُمَارُونَهُ عَلَیٰ مَا یرَیٰ ﴿۱۲﴾ وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَیٰ ﴿۱۳﴾ عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَیٰ ﴿۱۴﴾ عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَیٰ ﴿۱۵﴾
“سپس نزدیک شد و بسیار نزدیک شد، تا به قدر دو کمان، یا نزدیکتر، و خدا به بنده خود هر چه باید وحی کند وحی کرد، دل آنچه را که دید دروغ نشمرد، آیا در آنچه میبینید با او جدال میکنید؟ او را دیگر بار هم بدید، نزد سدرة المنتهی، که آرامگاه بهشت نزد آن است.” (سورهٔ نجم)
در تفسیر المیزان آمده است: کلمه سدرة به معنای یک درخت سدر است و کلمه منتهی نام مکانی است و شاید مراد از آن مُنتهای آسمانها باشد. در مجمع البیان فی تفسیر القرآن آمده است: سدره درختی است بالای آسمان هفتم در طرف راست عرش که دانش هر فرشتهای به آن منتهی میشود.
درخت «بس تخمک«
این درخت نیز مانند گوکرن (هوم سپید) در میانهٔ دریای فراخكرت (اقیانوس) رسته است. اوستا از آن با نام ويسپوبیش (بسیار رسا) یاد کرده است. در ساقهاش نه کوه آفریده شده، دارای نهصد و نود و نه هزار و نهصد و نود و نه جوی. آب این جویها به هفت کشور زمین میرود و آب دریاهای زمین از آن سرچشمه میگیرد (بندهش، بخش ، بند ۱۵۱).
از آن با نام های درخت دور کننده غم و درخت بسیار تخمه نیز یاد شده است. این درخت خواص دارویی و درمانی دارد. تخم همه گیاهان در آن هست.
واژه دارو در اوستا، از دار به معنی درخت آمده است. این تعبیر آشکارا به درمان بخشی درختان اشاره دارد. آشیانه سیمرغ در درخت بسیار تخمه دور دارنده غم است و هرگاه از آن برخیزد هزار شاخه از آن درخت بروید، و چون بنشیند هزار شاخه از آن بشکند و تخم آن پراکنده شود و چینامروش مرغ نیز آن نزدیکی می نشیند و کارش این است که تخم هایی را که از درخت بسیار تخمه دورکننده غم فرو ریزد، او برچیند و آنجا که تیشتر آب را میستاند بپراکند، تا بیشتر آب را با همه آن تخمها بستاند و با آن باران به جهان ببارد (مینوی خرد، پرسش ۶۱، بندهای ۳۷ تا ۴۲).
و نام درخت طوبی در معنی پاکتر یادآور جنبهٔ تقدّس و پاکی درخت هوم سپید ایرانیان باستان است:
واژه طوبی در قرآن، تنها یکبار در آیه 29 سوره رعد آمده است:«الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ طُوبی لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ»؛ «آنان که به خدا ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، پاکیزه ترین (زندگی) نصیبشان است؛ و بهترین سرانجام ها». این واژه در زبان عربی، به معنای «پاکیزه تر» است.
گَيوکرن (درخت شفا دهنده، هوم سپید):
gaya(gayu): tree
kere-ena: damage remover
کرانه: شفا. (ترجمان القرآن) (یادداشت مؤلف، دهخدا).
درختی است که شادابیش ضامن ماندگاری زندگی در گیتی است. تا زمانی که گوکرن سرسبز باشد زندگی مزدا آفریده پابرجا و بیگزند خواهد ماند. هنگامی که اهورامزدا درخت گوکرن را در دریای فراخکرت میآفریند، اهریمن، چلپاسهای (تمساحی) گسیل میدارد تا ریشه درخت را بجود و حیات را بر روی زمین نابود کند. اما در پیرامون ریشه درخت در اعماق فراخكرت دو کرماهی خانه دارند که پیوسته به دور ریشه می چرخند و چنان که در مینوی خرد آمده وزغ و خرفستران (حشرات) موذی اهریمنزاده را از آن دور نگاه میدارند. این دو ماهی همه جهات را با چشم باز محافظت میکنند و نیروی دید آنها در اوستا بسیار ستوده شده است.
از درخت گوکرن در تفسیرهای پهلوی به نام هوم سپید یاد شده (بهار، ۱۳۷۵: ۱۱۶)
در بندهش آمده که هوم ایزد اندر گوکرن است و در فرشکرد از آن خوراکی به نام انوش آرایند و همه مردم را دهند و همگان جاودانه بیمرگ شوند (بخش ۹، بند ۱۱۶)
درخت بس تخمک در دریای فراخکرد، دریای بیانتهای کیهانی، به همراه درخت «گوکرن» یا «هوم سفید» قرار دارد. و هوم سپید دشمن پیری و زندهگر مردگان و جاوید کننده زندگان است (زادسپرم، بخش ۳، بند ۴۰).
در باب باور اوستایی خاصیت شگرف شراب ایزد هوم: هوم یشت (یسنا ٩) می گوید که آثویه/آتبین (کامیاب و ثروتمند، کمبوجیه) با نوشیدن شراب ایزد هوم به کسب پسرش فریدون (کوروش) نائل شد:
आधाय ind. AdhAya having given
वेन m. f. vena desire, want
वय Vaya, 1. want.
Kam (कम्).—wish, desire, love.
भू. Bhū, 1 (fr. bhū) (adj.)
being,
गय m. gaya wealth
در هوم یشت زرتشت از ایزد هوم می پرسد که چه کسانی از دست تو نوشابه هوم گرفته اند و آنان را چه شده است؟ در جواب آمده است: هوم جام اول را به ویونَگَهان داد و جمشید به او عطا شد. جام دوم را آتبین گرفت و خداوند به او فریدون (کوروش) را پاداش داد. سوم اَترَت تواناترین مرد خاندان سام بود که به او دو پسر عطا شد یکی اورواخشَیَه و دیگری گرشاسپ. چهارم پوروشَسپ بود که زرتشت از خاندان او زاده شد.
نام زقوم، به عنوان گیاه جهنم از سقمونیا گرفته شده است:
زقوم گیاهی است به بادیه، شکوفه ٔ آن بر اطراف شاخهای او بر شکل یاسمین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). درختی است در بادیه که سقمونیا صمغ اوست.
سقمونیا. [س َ] (معرب، اِ) یونانی «اسکامونیا» ۞ و «اسکامونیا» ۞ لاتینی «اسکامونیا» ۞ انگلیسی «اسکامونی» ۞ «فرهنگ لاتینی کاسل »، فرانسوی «اسکامونه» ۞. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). به لغت یونانی دوایی است که محموده میگویند و آن عصاره ای باشد بغایت تلخ و مسهل صفرا بود. (برهان).
به منابع اسلامی زَقّوم نام درختی است که به گفتهٔ قرآن در قعر آتش جهنم رشد میکند. بر این درخت میوهای میروید که غذای جهنمیان است. در سه جای قرآن و به طور مشخص در آیهٔ ۶۲ سورهٔ صافات، در آیهٔ ۴۳ سورهٔ دخان و آیهٔ ۵۲ سورهٔ واقعه، از واژهٔ زقوم یا درخت زقوم استفاده شده است. میوههای این درخت به شکل سرهای شیاطین میباشند که دوزخیان از آنها میخورند و در دل آنها همچون فلز گداخته غلیان میکند و در پی آن آب جوش مینوشند.
زقوم در قرآن
أَذَلِکَ خَیْرٌ نُّزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِّلظَّالِمِینَ إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ[صافات–۶۲ تا ۶۴[
آیا آن (نعمتهای بهشتی) برای پذیرایی بهتر است یا درخت زقوم؟ همانا ما درخت زقوم را وسیله شکنجه و درد و رنج ستمگران قرار دادهایم. همانا این درخت از عمق دوزخ میروید.
ثُمَّ إِنَّکُمْ أَیُّهَا الضَّآلُّونَ الْمُکَذِّبُونَ لَأَکِلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ[واقعه–۵۱ تا ۵۲[
همانا، ای گمراهان انکار کننده! حتماً از درختی (بدمنظر و بد طعم و بدبو) که زقّوم است خواهید خورد.