جلال یعقوبی
آیتالله عبدالکریم موسویاردبیلی، از مراجع تقلید شیعه مقیم قم، در ۹۱ سالگی در گذشت.
او که از نزدیک ترین روحانیون به آیت الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی بود، پس از مرگ او در دوران رهبری آیتالله خامنهای به حاشیه سیاست ایران رانده شد. وی به فاصله کوتاهی از شروع دوران رهبری آیت الله خامنه ای، برای همیشه از سیاست کناره گرفت و کوشید تا چهرهای صرفا فقهی از خود به نمایش بگذارد. در متن زندگینامه رسمی این مرجع تقلید، اشارهای به سوابق مسئولیتهای سیاسی او نشده و حتی در بخشی که به “یازده سال اول انقلاب” پرداخته میشود، همچنان “فعالیتهاى علمى و فرهنگى” او مورد تأکید قرار می گیرد.
عبدالکریم موسویاردبیلی، متولد بهمن ۱۳۰۴، آنچنان که در زندگینامه رسمی او آمده، از سن چهاردهسالگی تحصیل دروس حوزوی را آغاز کرد و بین سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۷ در نجف تحصیل میکرد. پس از آمدن به ایران، مدتی در قم به تحصیلات خود ادامه داد و سپس برای چند سال به اردبیل بازگشت.
او بالاخره از سال ۱۳۴۷ به تهران رفت و تا زمان پیروزی انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ و سپس تا مرگ آیتالله خمینی در همان شهر ماند. در همین دوران بود که آقای موسویاردبیلی به چهرهای سیاسی تبدیل شد.
مشارکت در تأسیس جامعه روحانیت مبارز تهران
با اوج گیری انقلاب در سال ۱۳۵۶، روحانیان سیاسی نزدیک به آیتالله خمینی به فکر تأسیس گروهی سیاسی برای انسجام بیشتر روحانیت بودند. گویا مرتضی مطهری و محمد حسینیبهشتی برای چنین کاری پیشقدم شدند و سیدعلی خامنهای، علی مشکینی، محمدجواد باهنر، محمد مفتح و سید عبدالکریم موسویاردبیلی نیز به آنان پیوستند و گروهی با نام “جامعه روحانیت مبارز تهران” را تشکیل دادند.
اعضای این گروه که توسط مطهری و بهشتی هدایت میشد، کسانی بودند که قدرت را در حکومت آینده به دست گرفتند. در پنجم آبان ۱۳۵۶ این گروه با صدور بیانیه ای به مناسبت درگذشت فرزند ارشد آیت الله خمینی رسماً اعلام موجودیت کرد.
مهمترین اقدام سیاسی علنی جامعه روحانیت مبارز تهران پیش از پیروزی انقلاب، تحصن در مسجد دانشگاه تهران بود که در اعتراض به بسته شدن فرودگاه و جلوگیری از بازگشت آیتالله خمینی به ایران صورت گرفت. این روحانیان هر روز علاوه بر شرکت در جلسات سخنرانی مسجد دانشگاه، در محوطه دانشگاه نیز راهپیمایی میکردند.
عضویت در شورای انقلاب
اکبر هاشمی رفسنجانی درمقدمهای که بر “صورت مذاکرات شورای انقلاب” نوشته، تاکید میکند که آقای مطهری پس از بازگشت از سفر پاریس، به دستور آیتالله خمینی اقدام به تشکیل شورای انقلاب کرده است. به گفته هاشمی رفسنجانی بجز او، مطهری، بهشتی، موسویاردبیلی و باهنر، هسته اولیه شورای انقلاب بودند. [هاشمی و انقلاب، مسعود رضوی، ص ۵۱۱]
آیتالله خمینی در دیماه سال ۱۳۵۷، طی پیامی به مردم ایران تاسیس شورای انقلاب را “به موجب حق شرعی و بر اساس رأی اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران” اعلام کرد. ظاهرا در همین دوره، موسویاردبیلی یکی از کانالهای ارتباط انقلابیون با آمریکاییها بود. ابراهیم یزدی میگوید: “از نیمه دوم سال ۱۳۵۷ آمریکاییها از سه کانال با این گروه از رهبران ارتباط بر قرار کردند: اول تماس مستقیم با نمایندگان شورای انقلاب، آقایان مهندس بازرگان، آیتالله موسویاردبیلی و دکتر سحابی. دوم تماس مستقیم با دکتر بهشتی، و سوم تماس در پاریس.” [شصت سال صبوری و شکوری، ج۳، ص۲۵۶]
بیشتر بخوانید: ماجرای دیدار سفیر آمریکا با موسوی اردبیلی
موسوی اردبیلی تا پایان کار این شورا عضو آن باقی ماند. آخرین جلسه شورای انقلاب به ریاست مهدی بازرگان در روز پنجشنبه ۲۶ تیرماه ۱۳۵۹برگزار شده است. در این زمان، انتخابات مجلس شورا نیز انجام شده و دولت رجایی پس از کشمکشهای بسیار آغاز به کار کرده بود. آخرین اعضای شورا عبارت بودند از: “موسوی اردبیلی، سیدمحمد بهشتی، سیدعلی خامنهای، محمدرضا مهدویکنی، اکبر هاشمیرفسنجانی، محمدجواد باهنر، مهدی بازرگان، عزتالله سحابی، عباس شیبانی، علیاکبر معینفر، ابوالحسن بنیصدر، صادق قطبزاده و حسن حبیبی.” [هاشمی و انقلاب، مسعود رضوی، همانجا]
تأسیس حزب جمهوری اسلامی
پس از پیروزی انقلاب ایران، برخی از مؤسسین جامعه روحانیت مبارز، به فکر تأسیس حزبی فراگیر افتادند تا بهجز روحانیان، دیگر متحدان خود را نیز متشکل کنند. گفته میشود که آقای مطهری حاضر به همکاری با این حزب و عضویت در آن نشده بود.
سیام بهمن ۱۳۵۷، در حالی که حدود یک هفته از پیروزی انقلاب ایران میگذشت، اعلامیه تأسیس حزب جمهوری با امضای پنج تن از اعضای جامعه روحانیت مبارز منتشر شد. این پنج نفر همان کسانی بودند که بعدها به همراه نیروهای موسوم به “خط امام”، در نزاعی تاریخی برای در دست گرفتن قدرت قرار گرفتند: سید محمدحسینی بهشتی، محمدجواد باهنر، سیدعلی خامنهای، سیدعبدالکریم موسویاردبیلی و اکبرهاشمیرفسنجانی.
حزب جمهوری اسلامی، به سرعت به حزبی قدرتمند تبدیل شد و به مرور تمام ارکان نظام جدید را تسخیر کرد. آیتالله موسوی اردبیلی نیز با کمک لیست انتخاباتی همین حزب به مجلس خبرگان قانون اساسی راه یافت و بعدها نیز به دلیل نزدیکی با حزب و دبیر کل آن آقای بهشتی، به دستگاه قضایی وارد شد.
کارنامه موسویاردبیلی در دستگاه قضایی
اولین حکم رسمی آیتالله موسویاردبیلی در اسفندماه سال ۱۳۵۸ و به عنوان دادستان کل کشور صادر شد. آیتالله خمینی در این حکم تأکید کرد: “نظر به اهمیت نقش قوه قضاییه در تأمین سعادت و سلامت جامعه و تمامیت نظام جمهوری اسلامی و ضرورت ایجاد تشکیلات نوین قضایی بر اساس تعالیم مقدسه اسلام به ریاست دادستانی کل کشور منصوب میشوید تا با همکاری رئیس دیوانعالی کشور، فقها، قضات، کارمندان شریف و صالح دادگستری و حقوقدانان دیگر به تهیه طرح و برنامه و ایجاد تشکیلات نوین به تدوین لوایح قضایی جدید جمهوری اسلامی ایران بپردازید.”
تنها یک روز پس از انفجار دفتر حزب جمهوری در هفتم تیرماه سال ۱۳۶۰ و مرگ آقای بهشتی در این حادثه، آیتالله خمینی در حکمی جدید، موسویاردبیلی را به جای بهشتی به ریاست دیوانعالی کشور منصوب کرد. موسویاردبیلی پس از آن و تا زمان مرگ آیتالله خمینی در همین سمت باقی ماند.
در طول این سالها که او به عنوان دادستان کل کشور و یا رئیس دیوان عالی کشور فعالیت میکرد، چند هزار زندانی سیاسی به حکم قضات شرع و دادگاه های انقلاب استان های مختلف اعدام شدند.
شاید مهمترین سند درباره نحوه مواجهه آقای موسویاردبیلی با اعدامهای سیاسی مربوط به تابستان ۱۳۶۷ باشد که چند هزار زندانی سیاسی، عمدتا از اعضای سازمان مجاهدین خلق، با حکم آیتالله خمینی اعدام شدند. در ارتباط با این زندان ها، آقای موسوی اردبیلی روز ۱۴ مرداد ۱۳۶۷ در نماز جمعه تهران گفت: “جمع کثیری از ایران رفتهاند آنجا [عراق] برای خودشان بساط و دستگاه و سازمان درست کردهاند، یک جمعی هم در ایران در زندان هستند. مردم بر علیه اینها چنان آتشی هستند، قوه قضایی در فشار بسیار سخت افکار عمومی است که چرا اینها را محاکمه میکنید، اینها که محاکمه ندارند. حکمشان معلوم، موضوعش معلوم و جزایش نیز معلوم میباشد، قوه قضایی در فشار است که اینها چرا محاکمه میشوند، قوه قضایی در فشار است که چرا تمام اینها اعدام نمیشوند و یک دستهشان زندانی میشوند؟”
آن زمان آیتالله منتظری که مخالف این اعدامها بود، در جلسهای خصوصی با تعدادی از عوامل کشتار گفتگو کرد و خواستار توقف اعدامها شد. در صدای ضبط شده این جلسه که چندی پیش منتشر شد، درباره آقای موسویاردبیلی هم سخنانی مطرح میشود. در آن نوار آیتالله منتظری به آیتالله موسویاردبیلی اشاره کرده و گفته بود: “بدبختی ما این است که در راس دستگاه قضایی ما شخصی قرار گرفته است که خودش با این چیزها مخالف است، اما در نماز جمعه آن طور شعار میدهد. و به جای اینکه به امام بگویند آقا به این وسعت مصلحت نیست، میپرسد آیا حالا در استانها اعدام کنیم یا در شهرستانها اعدام کنیم.”
بعد از انتشار این سخنان، آیتالله موسویاردبیلی اظهار نظری نکرد تا مشخص شود که روایت او از این ماجرا چیست.
تغییر قانون اساسی و مرگ آیتالله خمینی
در اردیبهشتماه سال ۱۳۶۸، آیتالله خمینی با صدور حکمی جدید، شورایی تاسیس کرد تا “مسئله تتمیم قانون اساسی” را بررسی کنند. در واقع این شورا با هدف تغییر در قانون اساسی طراحی شده و مهمترین هدف آن تغییر در شرایط رهبری بود. در حکم صادر شده، نام آقای موسویاردبیلی نیز به عنوان یکی از اعضای شورای بازنگری قانون اساسی ذکر شده بود.
گفته میشود که تاکید بر حذف مرجعیت از شرایط رهبری را خود آیتالله خمینی مطرح کرده بود. آیتالله ابراهیم امینی امام جمعه سابق قم در جایی گفته است که به همراه موسویاردبیلی -رئیس “کمیسیون ولایت فقیه” شورای بازنگری- با آیتالله خمینی دیدار کرد تا “مرجعیت به عنوان یک اولویت در قانون باشد ولو این که شرط رهبری نباشد” اما رهبر فقید جمهوری اسلامی رضایت نداد.
در حالی که این شورا سرگرم ایجاد تغییرات در قانوناساسی بود، آیتالله خمینی درگذشت. مشخص بود که همان جمع قدیمی روحانیان اطراف آیتالله خمینی سرنوشت رهبر آینده را تعیین خواهند کرد. اگرچه تا امروز، جزئیات جنگ قدرت پشت صحنه منتشر نشده، اما ظاهرا، حداقل در ابتدا قرار بر ایجاد شورای رهبری بوده است.
هاشمیرفسنجانی در این باره روایتهای متعددی بیان کرده است. از جمله او در بهمن سال ۱۳۹۳ و طی گفتگویی با روزنامه جمهوری اسلامی اعلام کرد که در میان گزینه های عضویت در شورای رهبری، نام موسویاردبیلی هم مطرح بوده است. با این همه، ایده شورای رهبری کنار گذاشته شد و آیتالله خامنهای به عنوان رهبر معرفی شد. مدتی بعد از آن، موسویاردبیلی از سیاست کنارهگیری کرده و به قم رفت.
سالهای کنارهگیری
آیتالله موسویاردبیلی مدتی پس از استقرار در قم، اعلام مرجعیت کرد و در کنار آن، به تاسیس دانشگاه مفید قم پرداخت.
نزدیکی او به جریان موسوم به چپ مذهبی در درون حکومت موضوع پنهانی نیست، اما در طی سالهای اقامت در قم کمتر سخنی سیاسی میگفت. با این همه حدود یک سال پس از انتخابات سال ۱۳۸۸، بیانیهای صادر کرد و از آنچه “رفتارهای خلاف اخلاق در کشور تحت عنوان دفاع از اسلام و حکومت اسلامی” مینامید، انتقاد کرد.
این بیانیه انتقاد متحدان آیتالله خامنهای را در پی داشت. حتی گفته میشد که پیش از آن هم آیتالله موسویاردبیلی برای آزادی یکی از فرزندان محمد بهشتی، همکار سابقش، با آیت الله خامنه ای رایزنی کرده است.
با وجود این قبیل اقدامات پراکنده، موسوی اردبیلی دیگر به صحنه سیاسی ایران بازنگشت. او در سال ۱۳۹۱ در سخنانی در درس خارج از فقه خود، از مردم به دلیل عملکردش در سالهای پس از انقلاب حلالیت طلبید.
آیت الله موسوی اردبیلی گفت: “من از طرف خودم حرف میزنم، به دیگران کاری ندارم. من از کارهای کرده و نکرده خودم نگرانم. اگر همه ما درست عمل کرده بودیم وضع این نبود. ولی گمان میکنم همه ما، همه مسئولین، از سابق تاکنون، باید از مردم عذرخواهی کنیم. ”
او افزود: “ضرورت این کار، البته برای مسئولینی که در لباس روحانیتند بیشتر است.”