مکعب قدرت جایگزین هرم قدرت در جامعه سکولار

سعید صدری

برای ساختن جامعه و حکومتی مدرن، یعنی ایرانی که دران شهروند ازاد ومستقل وقائم به ذات وجود داشته باشد،جامعه ای که متکی به اعلامیه جهانی حقوق بشر ودر ان قوای حکومت ناشی از ملت ،ملت جمع شهروندان متساوی الحقوق در برابر قانون باشد (بدون توجه به نژاد دین یا مذهب جنسیت قومیت یا…) دمکراسی های پارلمانی مدرن امروز نتیجه معرفت انسان خود بنیاد (قائم به ذات)نتیجهءفلسفهء حکومت در دو سده اخیر است. برای ساختن جامعه ای مدرن وسر بلند، راهی به گذشته نیست،هرچه هست سازماندهی حکومت بر اساس ان چیزی است که دستاورد بشریت در همین دو سده ای اخیر است.1
برای گذار به دمکراسی،هر ملت نسبت به شرایط ژئوپلتیک، پیشینه تاریخی و فرهنگی راه خاص خود راباید طی کند .جامعهء ما در این گذار زمین گیر شده است ،و داشته های ما از تمدن امروزی بشر مدرن بسیار  ناقص و همراه با کج فهمی است.
با توجه به خصوصیاتی که طی قرنها درفرهنگ ملت ایران نهادینه شده است (گاه به انها افتخار هم میکنیم ) مثل دولت ستیزی،  قانون ستیزی، مالیات گریزی، عدم پرسشگری وپاسخگوی، رشد هوش حیوانی  به جای هوش عقلی انسانی وبسیاری خصوصیات دیگر باعث شده در طی یکصد ساله اخیر، به عارضه روحی به نام دمکراسی هراسی دچارشود. هر بار بارقه ای از ازادی در افق پدیدار شده ملت ایران به دامان دیکتاتوری پناه برده است.
در نهایت همه این عوامل منجر به این شده است  که در ضمیر ناخوداگاه ملی طرحی نقش ببندد، که اندوخته هایش برای بوجود اوردن واستمرار یک جامعه مدرن، امن وازاد ناقص است، و علاوه بر بیماری مزمن دمکراسی هراسی، دچار انقلاب هراسی هم شده است .
به همین دلیل از گفتمان انقلابی گری ودموکراسی خواهی در سطح ملی وتوده ای، باید پرهیز کرد،وبه جای ان گفتمان تحول طلبی ودموکراسی خواهی، در سطح محلی توسط گروه های مرجع محلی را جایگزین نمود،  که بطبع در این حالت همه شهر وندان، در به وجود اوردن یک حکومت ملی شریک وسهیم خواهند بود، و قدرت مردم متضمن استمرار حرکت این حکومت خواهد بود.
برخلاف مفهوم ملت، که در ذهن ایرانیان کم رنگ است، مفهوم همشهری وهم ولایتی در فرهنگ ایرانی  جایگاه خاصی دارد. به همین سبب اختیارت دولت مرکزی، با توجه به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی، باید بصورت مساوی به احاد ملت واگذار شود، تا در دولت های منتخب هرشهرستان اداره امور خود رابه شکل  مستقیم به عهد بگیرند(بخوانید خود مدیریتی برای تمام شهرستانهای ایران) ودر نتیجه دولت شهرهای کوچک بدون بروکراسی مرکزی وبا تکیه بر تصمیم سازی بر اساس عقل شعور محلی را بنیان گذاشت ، و در این حالت است که ساختار هرمی قدرت دیگر  معنا پیدا نمی کند بلکه برای اولین بارساختار  مکعبی قدرت بوجود می اید، که همه شهروندان با حقوق مساوی در ان شریک هستند.
واین بار به جای انکه جنبش از تهران شروع وبه شهرستانها تسری پیدا کند و ازشهرستانهابه صورت یک حرکت مدنی توسط گروه های مرجع  اغاز وبه تهران ختم می گردد که بطبع در این حالت همه شهر وندان در بوجود اوردن یک حکومت ملی شریک وسهیم خواهند بود و مشارکت همه احاد مردم متضمن استمرار حرکت این حکومت خواهد بود.
با توجه به موزائیک جمعیتی شهرهای ایران ومهاجرتهای سالهای اخیر،کمتر شهرستانی باقی مانده است که فاقد اقلیت قومی دینی وزبانی باشد .به همین جهت  مکانیزم انتخاتی باید به نحوی تنظیم گرددکه اقلیتهای ساکن در هر دولت شهر، در اداره امور خود مشارکت داشته باشند.  به وجود امدن دولت شهرهای کوچک ، کشور را از دام هر گونه تجزیه طلبی رها میکند .وچون قدرت نظامی وسیاست خارجی  وطرحهای ملی در حیطهء اختیارات مرکز میباشد .استحکاک ودرگیری  با دولت مرکزی به حداقل میرسد
1-اقای دستمالچی