پس از وقوع انقلاب فرهنگی و بسته‌شدن دانشگاه‌ها، بهشتی به اتفاق عبدالکریم موسوی‌ اردبیلی و عبدالله جوادی آملی که جملگی اعضای شورای ‌عالی قضایی و حزب جمهوری اسلامی بودند، برای جمعی دست‌چین، متشکل از ۱۴۰ دانشجوی پسر و ۴۰ دانشجوی دختر رشته‌های حقوق دانشگاه‌های تهران و ملی، یک رشته‌ کلاس درس قضاء اسلامی گذاشتند. در این کلاس‌ها به دانشجویان بر اساس تحریر‌الوسیله‌ی خمینی مجازات‌های غیرانسانی و قرون وسطایی حدود، قصاص، دیات، تدریس می‌شد. این‌کلاس‌ها زمینه‌‌ای شد برای تبدیل بخشی از دانشجویان حقوق به شکنجه‌گر و جانی و در سیاه‌ترین روزهای تاریخ میهن‌مان در دهه‌ی ۶۰.

پایه‌گذاری شعبه‌های دادستانی اوین و گسترش کار آن‌ها پس از شکست حمله‌ی چماقداران به مراسم سخنرانی ابوالحسن بنی‌صدر‌، رئیس‌ جمهوری وقت، در ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران صورت گرفت. تعدادی از عوامل این حمله توسط میلیشیای مجاهدین که بطور سازماندهی شده در این سخنرانی حضور داشتند، دستگیر شدند. کارت‌های شناسایی‌ آنان توسط بنی‌صدر به مردم نشان داده شد.

بخش کانونی رژیم خمینی، که بهشتی از رهبران آن بود، پس از این شکست متوجه‌ محبوبیت روز‌افزون بنی‌صدر و مجاهدین در جامعه شد. آنها بنابر سرشت و برنامه سیاسی‌شان راه رقابت آشکار سیاسی را برنگزیدند و تصمیم به کودتا و یکسره کردن کار بنی‌صدر و گروه‌های سیاسی گرفتند. 

پس از ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ بهشتی با حضور در کلاس درس مزبور، از دانشجویان داو‌طلب خواست برای تصدی مقام دادیاری (عنوان پوششی و محترمانه بازجویی و شکنجه‌گری) خود را به علی‌اصغر حجازی، معاون علی قدوسی، دادستان کل انقلاب اسلامی، معرفی کنند.[1] به این ترتیب در بهار ۱۳۶۰ این دانشجویان شعبه‌های بازجویی اوین را پایه‌گذاری کردند تا دستگاه قضایی آمادگی لازم را برای سرکوب نهایی که در چشم‌انداز بود داشته باشد.

اگرچه در ابتدا لاجوردی به آن‌ها که از پشت میز دانشگاه به اوین آمده بودند به دیده‌ی شک و تردید می‌نگریست اما چیزی نگذشت که دست‌پروردگان بهشتی با نشان‌دادن درنده‌خویی و سبعیت لازم، اعتماد لاجوردی را نیز کسب کردند.