موسی حاتمیان :
امروز پزشک کمیته چی سابق، و رئیس دولت فعلی اشغالگران حاکم بر میهنمان، از خامنهای و دست نشاندگانش در مجلس رأی اعتماد گرفت، و بی تردید می توان اینرا کوبیدن آخرین میخ بر تابوت جسد بو کرده شعبده اصلاحات، در شب کلاه حکومت اسلامی از خمینی تا خامنهای پیش از سقوط دیکتاتوری فاشیسم اسلامی توصیف کرد!
برای باور این مهم، لطفاً با حوصله ادامه مقاله را بخوانید، تا ببینید که اینها معمای حل شده کنونی نیست، و از قبل بر این روند کنونی تأکید کرده ام!
پیش از سقوط هلی کوپتر قاضی القضات قتل عام پیش و پس شصت و هفت، و در آستانه تشکیل دولت رئیسی سهشنبه ۴ خرداد برابر با ۲۵ مه ۲۰۲۱ در مقاله «رئیسی راسپوتین نظام، یا گورباچف حکومت اسلامی»
https://pezhvakeiran.com/
تأکید و پیش بینی کرده بودم که «نیازی به توضیح ندارد، و آنچه در بالا اشاره شد، بیان قدر قدرتی رژیم و دستگاههای سرکوبی نبوده و نیست، که بنا به آنچه سعی در القای آن دارند گویا تمامی کنش واکنشهای جامعه بر اساس کنترل آنهاست، بلکه برعکس، در ضعیف ترین وضعیت پس از چهار دهه جنایت، اکنون دیگر خامنهای و تمامی دستگاههای سرکوبی، در وحشت از پیآمد های آمدن مردم به صحنه، نه می توانند و نه حتی می خواهند که شعبده ی انتخابات را مانند دفعات پیشین، نمایشی از مشارکت مردم نشان دهند، و در سرفصلی ترین شرایط فعلی و انتخابات آتی، جنبش دادخواهی مردم (با حرکات سراسری نه به جمهوری اسلامی، نه به انتخابات، #رأی_من_سرنگونى، #رای_بی_رای و… در داخل و خارج کشور) از یک سو، و تمامیت حکومت اسلامی اشغالگران در سوی دیگر، آشکارا رو در روی هم ایستاده اند، و مادران قهرمان جنبش دادخواهی، با شجاعت تحسین برانگیز به ثبت داده اند که شرکت در نمایش تنفر انگیز حکومت اسلامی اشغالگران ضد ایران و ایرانی، دست داشتن در کشتار فرزندان ایرانزمین و خیانت به ملت و میهن است! و با #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم، خامنهای و جناح های حکومت اسلامی را وادار کردند، که تمامی ماسک ها و پرده های شیادی تاکنون را به کناری زده، و تمام قد در برابر خواست و انتخاب واقعی مردم بایستند، و حالا با حذف لاریجانی(که فائزه رفسنجانی با فراموشی عمدی سروده فروغ که هیچکس در این گودال متعفن اسلامی مرواریدی صید نخواهد کرد، باز هم بنا به طینت ارثی خویش در روزهای اخیر او را کاندید مناسبی معرفی کرده بود) و رییسجمهور خس و خاشاک نظام و … بصراحت به همه در داخل و خارج کشور نشان دادند، که اوضاع رژیم بسیار اسفناکتر از تصورات و تحلیل های پامنقلی، و فاقد توان کوچکترین مانور و اصلاحات است!، و با تبعید گسترده زنان و دیگر زندانیان سیاسی، دستگیری وحشیانه ی خانواده های جنبش دادخواهی و احکام حبس و شلاق مجدد برای زندانیان سیاسی در بند و آزاد شده و خیز احکام اعدام جدید و…نشان دادند که دوره ی نیاز به نمایش فضای باز انتخابات تمام شده است…اکنون با جراحی لاریجانی، احمدینژاد و…، نشانه های این جنگ خونین خلافت آشکار شده است، و سوای اینکه خامنهای جلاد چه برای رئیسی جنایتکار در سر داشته باشد!، و یا داس مرگ چقدر به او فرصت تحقق اهداف شومش برای ولایتعهدی مجتبایش را بدهد، و…، اما نبایستی فراموش کند، که رئیسی نیز همچون خودش! پیرو مولای متقیانی است، که برای بدست آوردن و حفظ قدرت، از هیچ کشتاری فرو گذار نکرد، و لذا همچون خامنهای و رفسنجانی در سر به نیست کردن احمد خمینی، رئیسی نیز چه بسا در همدستی با دیگری، سر مجتبی را زیر آب بکنند، و خلاصه در جنگ خونین خلافت هیچ چیزی بعید نیست… اما سوال اصلی همان است، که رئیسی یا هر کسی که از جعبه ی مارگیری انتخابات این بارشان بیرون بیاید، راسپوتین و عنصری کمک کننده به ادامه حیات ننگین حکومت اسلامی خواهد بود، یا در مثال تاریخی نقش گورباچوف را بازی خواهد کرد؟ به اعتقاد نگارنده، و بنا بر وضعیت کنونی، مانند حکومت شوروی سابق!، با به انتها رسیدن تمامی ذخایر اجتماعی-اقتصادی-سیاسی و ایدئولوژیکی و حتی مهره هایی چون خاتمی و…در حکومت اسلامی، و علیرغم تست های روانی مختلف واکنشهای اجتماعی و حتی منطقه ای- بینالمللی(از موشک پرانی تا حذف گسترده اکثر مهره های حکومتی در نمایش انتخابات و…) توسط اتاق فکرهای اطلاعات و بیت رهبری برای خیزهای بعدی در داخل کشور و همچنین منطقه و در سیاست جهانی…اما رئیسی یا جلیلی و هر کسی که بعنوان پیروز انتخابات اعلام شود، قطعاً آخرین ریاست جمهوری حکومت اسلامی اشغالگران را به نام خود ثبت خواهد کرد، و بی تردید در شرایط انفجاری جامعه ای که آبستن قیامی خروشان برای سرنگونی حکومت اسلامی اشغالگران حاکم بر میهنمان است… بی تردید دیوار برلین حکومت اسلامی، علیرغم تمامی ناباروری ها، بسیار شگفتانگیز تر از آن دیوار برلین پیشین، با صدایی مهیب تر فرو خواهد ریخت، و پس از فرو نشستن گرد و خاک عظیم آن، در خاورمیانه نیز صلح پایدار برقرار خواهد شد! جنبش دادخواهی مردم ایران پیروز خواهد شد، و خامنهای، رئیسی و تمامی قاتلان فرزندان ایرانزمین، بعنوان جنایتکاران بر علیه بشریت، در نورنبرگ دیگری بدست عدالت سپرده خواهند شد، و آن روز دور نیست!»
حالا با سرانجام سقوط هلیکوپتر رئیسی(که یا کار رعد و برق بود، یا مانند عده ای که در توهم خودپنداری همیشه مدعی حرف اولند، و مانند قتل رفسنجانی که صبح آن شب استخر عالیجناب سرخ پوش، خامنهای آشکارا از شیطان اکبر سخن گفته بود، اینبار هم پا در یک کفش سقوط و سانحه طبیعی کرده بودند، و یا اصلا بقول مادران دادخواه، گیسوان در باد افشان نیکاها، مهساها، هستی ها، ساریناها، حدیث ها و… هلی کوپتر را پایین کشیدند) در هر حال این پیش بینی به سرانجام نرسید، اما همچنانکه در مقاله یکشنبه ۲۹ مرداد سال گذشته:
تأکید کرده بودم، بی تردید «خامنهای علیرغم تمامی شیادی های یا علی گویانش، و قدیس سازی های مجیزگویانش…و پس از روی کار آوردن آخرین رییسجمهور قتل عامش*، با خواب پنبه دانه برای مجتبایش و…بخوبی دریافته است که پس از خمینی، بهشتی و رفسنجانی،
«که امامتی بی تهدید را
نصیب برد»
آخرین خلیفه ی حکومت اسلامی اشغالگران حاکم بر ایران است، و حالا با زبان(بی زبانی) اشهد می گوید که صدای انقلاب مردم را شنیده است! و به همین دلیل با چنین وحشتی نسبت به تکرار اُحُد هشدار می دهد!»
واضح است که من رسانه ای ندارم، و حتی اندک رسانه های معتبر ایرانی وطن پرستی نیز که احتمالا مانند بقیه، هر کسی با دید روشن تر از خویش و بعضاً حتی سایه خودشان را رقیب می بینند، نه تنها از انتشار مقالات من خودداری می کنند، بلکه مانع انتشار آنها در رسانه های تحت نفوذ خودشان هستند، و بقیه رسانه ها هم که بعد از خروج من از مجاهدین تا اقامت در سوئد تلاش برای جذب و یارگیری مرا داشتند، بدلیل آلوده بودن رسانه های غیر مستقل و ضد ملی آنها، پاسخ رد دریافت کردند… و البته من هرگز از استفاده کردن ترم های مقالاتم(مانند دیوار برلین اسلامی و…) توسط دیگرانی که بلندگو دارند، نه تنها تاکنون ناراحت نشده ام، بلکه مانند هر نویسنده و شاعری از انتشار نوشته هایم توسط کسانی که بلندگو در اختیار داشته و دارند استقبال کرده ام، و هدفی جز انتشار هر چه بیشتر آنچه می فهمم را نداشته و ندارم، و تنها پیروزی انقلاب ملی و سرنگونی حکومت اسلامی اشغالگران را مد نظر داشته و دارم.
«تشابه دولت پزشکیان با دولت مارشال پتن»
همانطور که می دانید، پتن نیز مانند اصلاح طلبان ایرانی، از خاتمی تا پزشکیان از هواداران سیاست مدارا با فاشیسم هیتلری بود، و به همین دلیل پس از اشغال فرانسه توسط ارتش نازی، رئیس دولت ویشی تحت حمایت ولی امر فاشیست های آنروز شد، و عملاً همدست جنایات فاشیسم هیتلری، نه تنها بر علیه یهودیان، بلکه در مقابله با مردم و آزادیخواهان فرانسه گردید.
دولت پزشکیان که انتهای بدفرجام شعبده اصلاح طلبان است، از دولت خاتمی و روحانی تا اکنون، همگی با همان منطق مدارا با دیکتاتوری ولی فقیه، در تمام سالیان گذشته تاکنون، همگی مانند پتن عملاً همدست جنایات فاشیسم اسلامی، نه تنها بر علیه یهودیان، بلکه در مقابله با مردم و آزادیخواهان ایرانی در قیام های پیش و پس از آبان گردیدند، و مرزهای جنایت و همدستی با جنایتکاران را بسا فراتر از پتن، آن چنان عبور کردند، که خودشان جزیی از بدنه جنایت شدند!
بنابراین، اگر دولت پزشکیان را سرانجام رقت انگیز پدیده ی ناچسب اصلاح طلبی، و در واقع ادامه شبه روشنفکران ایرانی پیش و پس از آن بهمن سیاه پنجاه و هفتی بدانیم، که از رجوی و نامه نگاری های ذلیلانه اش به مجلس خبرگان قاتلان برای حمایت از رفسنجانی، تا فرزندان صادراتی اصلا طلبانی که فرزندان رفسنجانی ولی نعمت آنها در بلاد فرنگ بودند، تا فرخ ملانگهدار و چپ های بی هویت ملی از دانای لیدرشان در سیاهکل های داخلی تا تمامی چریک های ساکن کشورهای امپریالیستی، و نویسندگان و نقادان و شاعران با نام و بی نام همگی در چنگ خاتمی، با انگشتان بنفش بر روی میز اصلاح طلبان می رقصیدند، و اکنون همه در توهم رهبری اپوزیسیون ضد پهلوی خواب نما شده اند، را با مسامحه دولت دوم رئیسی یا مارشال پتن ببینیم، در چند ویژگی مشابه سرانجام مشترکی دارند!
هر دو دولت، بدون حمایت مردم و در عین تنفر عمومی تحت حمایت دو دیکتاتوری نازیسم و فاشیسم اسلامی بوده و هستند، و همچنانکه امروز پزشکیان با همان فرهنگ لمپنی کمیته چی سابق در مجلس می گفت، همه وزرا با تأیید آقا به اینجا آمده اند، حالا تحلیلگران خودخوانده سیاسی که در برنامههای تلویزیونی نشنالی مدعی بودند، که قالیباف یا جلیلی مدنظر خامنهای هستند، و پزشکیان کاندیدای رهبری نیست، باید لااقل مانند کیوان صمیمی شهامت بازخوانی خویش را داشته باشند!
هر دو دولت در مقابل امواج خروشان ضد اشغالگری مردم، برای دوام «حیات خفیف خائنانه» خویش، عامل اجرایی دیکتاتور در سرکوب، دستگیری ها و شکنجه های وحشیانه و اعدام های گسترده جوانان و مردم خودشان بوده و هستند!
هر دو رئیس دولت، بدون کمترین قدرت، تنها مجری اوامر دیکتاتور و گماشتگان آنها در گشتاپو، سپاه قدس، اس اس و اطلاعات بوده و هستند، و بقول گوبلز اصلاح طلبان در مقایسه سیاست و میدان، اختیارات آنها صفر و یا با اغماض، پدرخوانده آبدارچی اصلاحات بوده و هستند!
بدلیل اینکه هر دو دیکتاتوری نازیسم هیتلری و فاشیسم اسلامی، قتل عام یهودیان را به عنوان اصلی ترین سوخت و موتور محرکه ادامه بقای خود، در دستور کار تمامی نیروهای وفادار به دیکتاتوری قرار داده بودند، هر دو دولت برای بقای خود چاره ای جز همدستی در جنایت علیه بشریت و تلاش برای قتل عام یهودیان نداشته و ندارند!
و در آخرین نمونه از مختصر ترین تشابهات دو دولت این است، که شرایط کنونی جهان، دقیقاً مشابه شرایط جنگ دوم جهانی شده است، و نه تنها پوتین و مدودف به استفاده از سلاح اتمی تهدید کرده و می کنند، بلکه مقامات اسرائیلی نیز به عنوان آخرین دفاع در صورت مواجهه با تهدید نابودی، بکرات به این موضوع اشاره کرده اند، و ترامپ نیز اصلی ترین شعار انتخاباتی خودش را ممانعت از جنگ جهانی سوم اظهار کرده است!
«سرانجام پایانی پتن و پزشکیان در چشمانداز کنونی جهان»
بنا به آنچه که بسیار فشرده در بالا اشاره شده است، همچنانکه نهضت مقاومت ملی فرانسه به رهبری مارشال دوگل به پیروزی رسید، انقلاب ملی ایران نیز به رهبری شاهزاده رضا پهلوی، و با تفاوت منحصر به فرد پیشینه تاریخی نقش «ایران بعنوان پُل پیروزی جهان» در جنگ جهانی دوم، اکنون آمادگی کامل ایفای نقش تاریخی خویش برای رهبری ملت ایران، و در همکاری با متفقین مشابه ضد فاشیسم را برای دفن این هیولای ضد بشری را دارند!
پس از سقوط نازیسم هیتلری، پتن به جرم خیانت به وطن، تبعیت از دستورات برای تبعید و کشتار یهودیان و… به اعدام محکوم شد، که به دلیل کهولت سن با دخالت ژنرال «دو گل»، حکم او به حبس ابد تغییر یافت، و من نمی دانم که شاهزاده رضا پهلوی، همچنانکه بارها تأکید کرده اند، برای عبور از فرهنگ نفرت پنج دهه فاشیسم اسلامی، و رسیدن مجدد به آشتی ملی پیش از آن بهمن سیاه پنجاه و هفتی، پس از سقوط دیکتاتور، چه توصیه ها و راه حل هایی را برای محاکمات عادلانه پزشکیان و تمامی مقامات کنونی خواهند داشت، اما حافظه تاریخی به ما یادآوری می کند، که حتی شاهنشاه آریامهر بارها و بارها تروریست های مسلح و حمله کننده به خودش و دولت ایران را برای رسیدن به وفاق ملی بخشیده بود، و این می تواند مایهی امیدواری گذار از این حکومت جنایت، با حداقل خونریزی باشد!
بنابراین در سخن پایانی، همچنانکه در سلسله مقالات گذشته:
«بحران حکومت اسلامی و جهان بر سر دو راهی تاریخی»
جمعه ۲۹ دی ۱۴۰۲ برابر با ۱۹ ژانویه ۲۰۲۴
https://kayhan.london/1402/10/
سالروز مشروطیت، تهران دوباره فتح می شود!
موسی حاتمیان
یکشنبه ۱۴ امرداد ۲۵۸۳ برابر با ۴ اوت ۲۰۲۴
«ایران پل پیروزی جهان!»
موسی حاتمیان
دوشنبه ۱۶ امرداد ۲۵۸۳ برابر با ۶ اوت ۲۰۲۴
https://www.facebook.com/
سایه جنگ حکومت اسلامی، در برابر آفتاب صلح حکومت پهلوی
موسی حاتمیان، آدینه ۲۵ اَمُرداد، برابر با ۱۶ اوت ۲۰۲۴
و مقالات دیگرم در فیسبوک منتشر و تأکید کرده ام:
تنها راه نجات مردم ایران و افغانستان، اسرائیل و فلسطین و خاورمیانه، اوکراین و ونزوئلا و جهان، تنها و تنها، «احترام به تجدید حیات ایران بعنوان پُل پیروزی جهان»، «به رسمیت شناختن کامل و تمام عیار شاهزاده رضا پهلوی» و «ایستادن همه جانبه در کنار مردم ایران»، برای هدف قرار دادن هیولای تروریسم بینالمللی، و دفن حکومت فاشیسم اسلامی در گورستان تاریخ ایران، و رسیدن به صلح پایدار و ممانعت از جنگ جهانی سوم در جهان است!