چرا باید جمهوری اسلامی را سرنگون کرد؟

reza parchizadeh

رضا پرچی‌زاده :

در رژیمِ جمهوری اسلامی انتخابات اصلا معنی ندارد. هرچه هست نمایشی است بی‌محتوا برای خالی نبودنِ عریضه؛ و برای اینکه به دنیا نشان بدهد ایران را «رایِ مردم» اداره می‌کند و نه اراده‌ی یک آلیگارشی. دقیقا به همین خاطر است که من و بسیاری از همفکرانم معتقدیم این رژیم «اصلاح‌»شدنی نیست و باید سرنگون شود…

در تب و تابِ تحریمِ سراسریِ انتصاباتِ رژیمِ جمهوری اسلامی، دوستِ عزیزم عرفان ثابتی مقاله‌ای مفصل و تحقیقی تحتِ عنوانِ «تحریم‌های انتخاباتی و بقای حکومت‌های مختلط» به قلمِ ایان اُ. اسمیت را ترجمه و بازنویسی کرده و آن را به قصدِ مطالعه برای من فرستاده است. نتیجه‌گیریِ این مقاله بابِ طبعِ من است، چرا که تحریم را تاثیرگذار و حتی نتیجه‌بخش می‌داند.

با این وجود – با تشکر از عرفانِ عزیز – می‌خواهم بگویم که آنچه در این مقاله آمده لزوما با شرایطِ حاضرِ ما ایرانیان مطابقت ندارد. خودم را موظف می‌دانم به توضیحِ این تفاوت به این خاطر که خودم یکی از هوادارانِ سفت و سختِ تحریمِ انتصاباتِ رژیمِ جمهوری اسلامی و از طراحانِ اصلیِ آن بوده‌ام.

این مقاله با وجودی که تا حدودی آماری است و با گردآوریِ داده‌های چندین موردِ مختلفِ تحریمِ انتخابات در کشورهای دنیا نوشته شده، اما برای ایران چندان صدق نمی‌کند. دلیلِ اصلی‌اش هم این است که در تمامِ مواردِ ذکر شده، گروه‌ِ تحریم‌کننده به هر حال اجازه‌ و امکانِ رقابت در انتخاباتِ ناسالم را داشته است. پس هر جا لفظِ «آپوزیسیون» آمده، در حقیقت حزب یا جناحِ مقابل در داخلِ همان حکومت است. این در حالی است که در چارچوبِ رژیمِ جمهوری اسلامی «آپوزیسیونِ واقعی» – یعنی مخالفانِ کلیتِ سیستم – که هیچ، حتی کسانی که با سیستم کمی زاویه دارند هم اصلا از ابتدا اجازه‌ی بازی در زمینِ «انتخابات» را ندارند، چه رسد به اینکه بخواهند به فکرِ «رقابت» بیفتند.

 

باید بگویم که رژیمِ جمهوری اسلامی در میانِ سیستم‌های سیاسیِ جهانِ معاصر یک استثنا و یک تافته‌ی جدابافته است. از منظرِ نظری، این سیستم چنان لایه به لایه استبداد را در هم پیچیده که حتی اگر بر فرضِ محال مخالفانش هم اجازه‌ی حضور در فرآیندهای انتخاباتی‌اش را داشته باشند، باز هم کاری از پیش نخواهند برد؛ چرا که بر اساسِ قانونِ اساسیِ این رژیم، آنهایی که به حلقه‌ی قدرتِ درونیِ رژیم متصل نیستند، از همه‌ی ابزارهای بنیادیِ اِعمالِ قدرت محروم هستند. این ابزارها همه در دستِ همان حلقه‌ی قدرت است. چه هستند این ابزارها؟ رهبری، شورای نگهبان، مجلس خبرگان، و تا حدودی مجمعِ تشخیصِ مصلحت. با سپاه و بسیج هم اینجا کاری نداریم.

بنابراین، در رژیمِ جمهوری اسلامی انتخابات اصلا معنی ندارد. هرچه هست نمایشی است بی‌محتوا برای خالی نبودنِ عریضه؛ و برای اینکه به دنیا نشان بدهد ایران را «رایِ مردم» اداره می‌کند و نه اراده‌ی یک آلیگارشی. دقیقا به همین خاطر است که من و بسیاری از همفکرانم معتقدیم این رژیم «اصلاح‌»شدنی نیست و باید سرنگون شود. پس اگر ما تحریم می‌کنیم قصدمان فشار آوردن به «جناحِ مقابل» نیست تا جا را برای ما باز کند. ما اصلا توی این بازی نیستیم که بخواهیم جناحی برای‌مان جا باز کند. هدفِ ما از تحریمْ در نهایت براندازیِ رژیم است. تحریم تنها گامِ اول در جهتِ آن هدفِ نهایی است.

به عنوانِ یکی از کسانی که حدودِ چهار ماه است بی‌وقفه روی طرحِ تحریمِ انتصاباتِ جمهوری اسلامی کار کرده، می‌گویم که این طرح تا همین امروز که روزِ انتصابات است بسیار فراتر از انتظار موفقیت‌آمیز بوده. اینکه رژیم پس‌فردا «میزانِ مشارکت» را بالای هفتاد درصد اعلام کند و چهار تا عکس و فیلمِ شلوغ توی رسانه‌های وابسته و نیویورک تایمز و غیره و ذلک منتشر کند هم چیزی از حقیقتِ موفقیتِ زیربناییِ طرحِ تحریمِ انتصاباتش کم نمی‌کند، چرا که این طرح از طریقِ روشنگری، اذهانِ عمومی را برای بریدنِ کامل از رژیم و در نهایت براندازی‌اش آماده‌تر کرده است. امید که این مهم هرچه زودتر محقَّق شود.