موسی حاتمیان :
از صدر اسلام و نخستین سالهای قدرت گرفتن حکومت نکبت اسلامی در مدینه، که قتل عام یهودیان بنی قریظه، افتخار محمد و علی تا خمینی و خامنهای و رجوی بوده است، تا هولوکاست هیتلری با همین همدستی بینالمللی، و تا نواده ی اصیل دایی یوسف که در این روزها همزمان میزبان رهبران حماس و سرداران خامنهای برای تبادل آخرین تجارب سلاخی یهودی ها، ایرانی ها و اوکراینی هاست، تا تمامی چپ های بظاهر مدرن اروپایی و آمریکایی و… در یهودستیزی اشتراک نظری و عملی دارند!
قتل عام هفتم اکتبر یوم کیپور ساکنان صلح طلب کیبوتص های اسرائیلی، نه تنها هولوکاست دومی و سرفصلی در رخدادهای پس از جنگ جهانی دوم می باشد، بلکه سرفصلی تعیین کننده در مرزهای جغرافیایی و انسانی تمام کشورها و مردم خاورمیانه و جهان است!
اگر به رویدادهای پس از کشتار وحشیانه ی تروریست های حماس و سلاخی کودکان، نوجوانان، و پیر و جوان اسرائیلی فقط نیم نگاهی بیندازیم، می بینیم و می شنویم که:
هزار و چند صد انسان یهودی در ظرف چند ساعت تکه تکه، سلاخی و سربریده، تجاوز و سوزانده و ربوده شده، و تمامی نسبیت های آماری و مرزهای جنایت پیش و پس از یازده سپتامبر را پشت سر نهادند، و تروریست حماسی با تلفن زن اسرائیلی سلاخی شده، با خوشحالی خبر قتل او و بیش از ده انسان بیگناه یهودی را به والدینش در غزه خبر می دهد، و آنها الله اکبر گویان او را تشویق به کشتار بیشتری می کنند…
خامنهای جنایتکاری که شرق و غرب می دانند، اصلی ترین حامی و تدارکات چی این قتل عام بوده است، آشکارا اعلام کرد، که بر دستان و بازوان این قاتلان انسان و تروریست های دست پرورده ی حماس بوسه می زند…
رجوی و تمامی به اصطلاح نواندیشان دینی، که پس از آمدن خمینی جلاد و شروع اعدام های فرخ رو پارسا ها، هویدا ها و ارتشبد های پشت بام مدرسه رفاه، بصراحت در موضعگیری صریح رسمی از قتل عام بنی قریظه ی محمد و علی حمایت می کردند، و چهل سال پس از بصدا درآمدن کوس رسوایی حکومت اسلامی اشغالگران، مذبوحانه تلاش می کردند، تا قتل عام محمدی بنی قریظه را فاقد سندیت تاریخی نشان بدهند، پس از تکرار قتل عام یهودیان کبوتص های اسرائیلی توسط حماس نواده ی اصیل محمدی، با سکوت و نهایتاً تسلیت کشتار مردم در بیمارستان الاهلی به محمود عباس، باز هم طینت پلید ضد صهیونیستی خود را آشکار و بعنوان متحدین نظری و عملی حماسی، همچون دو ساله ی دادگاه حمید نوری، در صف جنایتکاران خامنهای ایستادند!
چپ سنتی و فدایی ایرانی، و همچنین چپ به اصطلاح مدرن اسکاندیناوی، اروپایی و آمریکایی که پیش و پس از آمدن خمینی، و حتی فروپاشی دیوار برلین و شوروی، در بازی با کارت فلسطینی در سیاست های انتخاباتی، همواره در پیروی از سیاست های کرملینی، نه عملکرد و آواز واقعی ملی، بلکه چپی غیر وطنی انترناسیونالیستی را ساز کرده و می کنند، پس از این قتل عام وحشیانه نیز، تمام عیار بنام دفاع از مردم فلسطین در کنار تروریست های داعشی حماس و خامنهای ایستاده اند.
تظاهرات هزاران نفری پایتخت های اروپایی و آمریکا با شرکت مدعیان دو آتشه ی حفظ محیط زیست، عفو بینالملل، سازمان های حقوق بشری و سندیکاهای کارگری و… در حمایت از تروریست های وحشی حماس و به بهانهی حمایت از مردم فلسطین اوج این توحش یهودستیزی را نشان داد، که علیرغم تمامی پیام های گرامیداشت سالیانه ی این سیاستمداران و فعالان مدنی و اجتماعی برای قربانیان هولوکاست، تا چه میزان وحشتناکی با نازیسم هیتلری و یهودستیزی حماسی و خامنهای احساس همزادپنداری دارند!
در میان سیاستمداران، اکنون جهان شاهد است که تنها سادات، رابین و محمدرضا شاه پهلوی، سیاست اصولی صلح و همزیستی مسالمت آمیز را در برابر این تهدید آتش زیر خاکستر اسلام سیاسی خاورمیانه بنیان نهادند، و هر سه نیز بر سر آن جان دادند! و متأسفانه عرفات نیز بدلیل سیاست پراگماتیسمی و زیگزاگی رفتن با خمینی در مقابل شاه، رفتن با صدام در مقابل خمینی، رفتن با سیاست صلح با اسرائیل و پس زدن آن و نهایتاً کنار زده شدن توسط خمینی نتوانست به آنچه برای مردم فلسطین می خواست جامعه ی عمل بپوشاند، و بجای او نیز محمود عباسی بر جای مانده است، که تز دکترای خودش را بر اساس یهودستیزی نوشته، و بر خلاف سخنرانی اکتبر چهارده سال پیش خودش در جنین، که در دیدن خنجر خیانت خامنهای و حکومت اسلامی و کودتای سیاسی نظامی حماس در جنگ داخلی فلسطینی، بصراحت هنیه و مشعل و حماس را تروریست هایی توصیف کرد، که در آمبولانس ها و زیر مساجد و… پنهان شده اند، حالا بدلیل همین اندیشه ی یهودستیزی، شهامت آنرا ندارد که تروریسم وحشیانه ی حماس داعشی فلسطینی را محکوم کند، و به همراه مسعود و مریم رجوی برای تروریست های کشته شده در تونل های زیر بیمارستان الاهلی اشک تمساح می ریزند، و همزمان با خامنهای، در دولت خودگردان فلسطینی و آلبانی رجوی عزای عمومی اعلام می کنند!
نگارنده نیز اگر چه در سالیان گذشته، با تجارب هولناک اسلام سیاسی ولایت غالب و مغلوب، همواره نسبت به تهدیدات فزاینده ی اسلام سیاسی، منجمله در دو ساله ی دادگاه حمید نوری هشدار می دادم، ولی مانند وجدان های بیدار ایرانی و جهانی، پس از این قتل عام هولوکاستی، و دیدن حجم هولناک یهودستیزی در بی بی سی و بسیاری از رسانه های فارسی زبان و خارجی، به عمق این فروپاشی احساس انسانی در طوفان الاقصای خامنهای پی بردم!
دقیقاً به همین دلیل، اکنون اسلام سیاسی و حجاب اسلامی و فلسطینی، تنها مهسا و نیکای ایرانی، اویگایل، راز و آیوی اسرائیلی، هستی و کیان ایرانی و عمر سیمان طوو اسرائیلی، سامانتای وول آمریکایی و شیرین علیزاده، آرمیتای ایرانی و نوعم آویگدوری اسرائیلی و خانواده های کوتز اسرائیلی و شیرپیشه و بختیاری ایرانی و … هدف قرار نداده است، بلکه تمامی تمدن بشری و جهانی را در معرض جنگ و نابودی قرار داده است، و دقیقاً به همین دلیل، درست مانند جنگ جهانی دوم، تمامی دولت های اروپایی و آمریکا و جهان بایستی برای نابودی اختاپوس حکومت فاشیسم اسلامی بار دیگر متحد شوند، و پیش از آن که دیر شود، با حمایت آشکار همه جانبه از مردم ایران، سر افعی و فاشیسم اسلامی را نابود کنند! فردا دیر است!