نگاهی به یازده سپتامبرپس از دو دهه 

 

موسی حاتمیان :

چند روز پیش از امروز، رجوی خودشیفته و رییس‌جمهور عجوزه اش، که علاقه ی بیمارگونه ای به روضه های طولانی داشتند، نشست عمومی اجباری در قرارگاه باقرزاده(که بعد از اشرف، مانند دیگر قرارگاه های اهدایی دولت صدام، در قلب قرارگاه های نظامی ارتش عراق و این یکی در حاشیه ی بغداد بود) برگزار کرده بود، تا در خلال مناسبت های سازمانی – اسلامی شهریورماه، سیاست های سرکوب تشکیلاتی را نیز پیش ببرند.

در روزهای پیش و با شروع نشست، بمناسبت ۱۵ شهریور و یاد بنیانگذاران سازمان، نمایش های طنزآمیز و تراژیکی از خواب نما شدن رجوی، که محمدآقا و سعید محسن در آخرین ساعات پیش از اعدام رهبری را به وی سپرده اند! و سپس صف کشیدن اعضای مرکزیت پیشین، برای شهادت دادن به رهبری ولایت فقیه مجاهدین، و اینکه مثلاً از سعید محسن شنیده اند، که پس از ما، مسعود، رهبری بلامنازع مجاهدین است و…خنده ی حضار! 

دو شب پیش از امروز نیز بمناسبت زادروز دختر پیامبر قالتاقشان، که همزادپنداری بحقی با آن دزد همسر زیدش داشت! هر چه توانست، اندر باب همسان‌سازی بحق مهرتابانش با ماه تابان فروغ جاودان محمدی اش، بسان اسهالی از بالا و پایین، بر سیمای پاکشان گل زرد کاشت! و فردای آن روز که سالگرد قتل طالقانی بود، مهرتابانش برای بازپرداخت والخرخی های آقایش، و زدودن تردید های محبوبیت پدر طالقانی سابق، ضمن حذف پدر، همچون شوهر، ضمن اضافه خوری فرمودند، که شاید خدا او را دوست داشت که بردش، والا معلوم نبود که پس از فرمان درخشان مسعود در سی خرداد، طالقانی از مجاهدین حمایت می کرد یا در برابر خمینی تسلیم می شد(نقل به مضمون)، اما اضافه خوری های آن شب به طالقانی ختم نشد، و در ادامه ی تهوع آور سقوط تمام عیار شخصیتی و اخلاقی و… زید پاکباخته نیز به پیش لوطیش جهید! و چون از ۶۳-۶۴ می خواست همیشه بالای دست همه سور بزند، وقیحانه مدعی شد، که اگر موسی امشب اینجا بود، یقین دارم که پیش از من و همه ی ما در مقابل مهر تابان مجاهدین زانو می زد و سجده می کرد…و ادامه ی نمایش تنفرآمیز از زامبی‌های رقت انگیز! وقتی در حالت تهوع از نشست بیرون رفتم، و سیگاری روشن کردم، ناصر(فرمانده فتح الله) نیز در بیرون سالن مشغول پک زدن های عمیقی به سیگاری بود، که نمی دانستم در دود آن چه می دید و چه می اندیشید…و دقایقی بعد فضلی و دیگر گزمه ها آمدند و اخطار کردند که خجالت نمی کشید از نشست رهبری خارج شده اید؟ سریع به نشست برگردید…

اما امشب، با عملیات تروریستی یازده سپتامبر، صحنه های از پیش طراحی شده ی رجوی بهم خورد، و در حین سخنانش، آخوند زاده ی پادوی خارجی رهبری عقیدتی، در اقدامی غیر معمول به روی سن رفت و خبر را به رجوی داد. او از محدثین پرسید که مطمئن هستی؟ وزیر خارجه ی رییس‌جمهور مادام‌العمر پاسخ داد، بله سی ان ان در حال پخش مستقیم است، و سپس بدستور رجوی سی ان ان بطور مستقیم از تلویزیون های سالن نشست پخش شد.

رجوی که بطور واضحی خود را قافیه باخته دیده بود، و بیمارگونه چون همیشه در مقایسه ی خویش با همه بود، شاید بی اختیار، ماهیت درونی واقعی افکار ضد بشری اسلامی انجمن حجتیه ای خویش را بروز داد، و در حالی که به نصرت دستور پخش شیرینی می داد، بلافاصله ادامه داد، که این تازه ضرب شصت اسلام ارتجاعی ست، و وای بحال آنها وقتی که اسلام انقلابی(من) در تهران مستقر شود! کف زدن حضار، که به تحریک رجوی مستمرا برای فرو ریختن برج های دوقلوی آمریکا و کشتار مردم بیگناه تکرار شد! 

رجوی که مانند خامنه‌ای در آرزوی رهبری مسلمین جهان و بلکه تمامی انقلابیون در گیومه ی جهان بود، و نمی خواست با این عملیات تروریستی، جایگاه رهبری بلامنازعش در ذهن اعضای تشکیلات فرو بریزد، بنیانگذاران و طالقانی و … را رها کرده، و حملات خود در قالب نقد به عرفات، اوجالان و بن لادن را شروع کرد، که اگر آنها راست می گفتند، و جسارت انقلابی داشتند، مانند شما(یعنی من!) انقلاب ایدئولوژیک می کردند! و چرا بن لادن مانند ما جسارت انقلاب ایدئولوژیک در خاک خودش در عربستان نداشته و رفته در افغانستان و..‌.، همانطور که به محمدرضا بختیاری، و ن، ب، م در کنارم گفتم، پاک بالاخانه را از دست داده بود، و مثل رهبران انقلابی امین آبادی دری وری سیاسی می گفت، و بقول محمدرضا، شازده ظاهراً خودش در خاک وطن می جنگید! 

رجوی تا ساعاتی متمادی به شرح تفاوت ظرفیت های اسلام انقلابی خودش با اسلام ارتجاعی بن لادن پرداخت، و شمه ای از رویاهای تروریستی خویش در صورت مستقر شدن در تهران را بصورت ضمنی بیان کرد…

حالا در نگاهی به آن روز و پس از دو دهه به واقعه‌ای که تاریخ منطقه ای و جهانی را به پیش و پس از یازده سپتامبر تغییر داد، از منظر شرایط کنونی جهان، بسیاری از ابهامات بر طرف گردیده، و اشتباهات سیاسی وحشتناکی(و در رأس آنها سرنگونی حکومت های صدام حسین و قذافی، پیدایش داعش و سوریه ی کنونی و در نهایت اوکراین) که پس از این عملیات تروریستی هولناک توسط دولت وقت ایالات متحده و همراهی دولت های اروپایی اتخاذ گردید، و برنده ی اصلی آن سیاست ها، حکومت فاشیسم اسلامی حاکم بر میهنمان بود، نه تنها توسط بسیاری از مقامات وقت این دولتها اعتراف شده است، بلکه بر همگان روشن گردیده است! همچنانکه پایان رقت انگیز رجوی پس از این عملیات تروریستی و پیامدهایش نیز اکنون برای همگان آشکار شده است!

اما پس از این تجربه ی هولناک، اکنون هنوز این سوال بی پاسخ مانده است، که چرا دولت های اروپایی و آمریکا از این فاجعه درسی نگرفته اند؟ و چرا هنوز هم کماکان سیاستی را اتخاذ می کنند، که باز هم برنده ی این سیاست های غلط آنها، خامنه‌ای و حکومت تروریستی اسلامی می باشد؟ 

و سخن پایانی: همچنانکه تاریخ جنبش دادخواهی مردم میهنمان، از اعدام های پشت بام مدرسه رفاه، تا قتل عام شصت و هفت و آبان و در نهایت، انقلاب زن زندگی آزادی، به پیش و پس از دستگیری و محاکمه ی حمید نوری تقسیم و قابل تبیین شده است! بنابراین، اگر دولت های اروپایی و آمریکا و خاورمیانه ای و سراسر جهان، به دنبال امنیت ملی پایداری برای مردم و کشورهای خود هستند، بایستی نتایج دو دهه ی اخیر پس از یازده سپتامبر را نصب العین سیاستهای خود کرده، و تمام عیار از انقلاب زن زندگی آزادی مردم ایران حمایت کنند! زیرا پیروزی انقلاب نوین مردم ایران، و روی کار آمدن یک دولت قدرتمند ملی!، با سقوط حکومت فاشیسم اسلامی تروریستی اشغالگران حاکم بر میهنمان، تنها راه برقراری صلح، آرامش و امنیت پایدار در خاورمیانه، اوکراین و سراسر جهان است! 

دوشنبه ۲۰ شهریور – ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۳