سیاست میدان و فقدان روح انسانی تحلیلی بر مفهوم قدرت در نظام حاکمیتی جمهوری اسلامی

 

دکتر محمود مسائلی :

پرسش: منظور از سیاست میدان و توسعه نفوذ در منطقه در سخنان آقای ظریف و خامنه ای چیست؟

به دنبال سرو صداهایی که پس از انتشار مصاحبه محمد جواد ظریف با سعید لیلاز در رسانه های عمومی شکل گرفت، آقای خامنه در سخنرانی خود در تاریخ دوم آوریل ظریف را مورد نکوهش قرار داد. آقای خامنه ای تاکید کرد که دیپلماسی باید در خدمت و مجری سیاست میدان توسط سپاه قدس در منطقه باشد. وی افزود  که نیروی قدس سپاه “بزرگترین عامل موثر در جلوگیری از دیپلماسی انفعالی در غرب آسیا” است. ساعتی بعد از این سخنان، آقای ظریف در اینستاگرام با انتشار عکسی از خود در کنار آقای خامنه ای، سخنان او را “ختم کلام و نقطه پایانی برای بحث‌ های کارشناسی” خواند. در اطاعت از فرمانده سیاست میدان، ظریف  خاطر نشان ساخت که “سیاست خارجی باید موضوع وفاق و انسجام ملی باشد و از بالاترین سطح مدیریت و هدایت شود و بر این اساس پیروی از نظرات و تصمیمات رهبری ضرورتی غیرقابل انکار برای سیاست خارجی است.” وقتی که با دقت نوار صوتی و سخنان آقای خامنه ای با دقت مورد توجه قرار گیرد، این نکته کلیدی آشکار می شود که جمهوری اسلامی کوشیده است مفهوم قدرت به معنی کلاسیک و تقریبا منسوخ شده آن، یعنی قدرت مستقیم و سخت[1]، را معیار سنجش توانایی خود در مقابله با دشمنان از پیش ساخته شده و نیز نقد عیار تابعان و وفاداران به نظام قرار دهند. برای کسانی که در حوزه علوم سیاسی و روابط بین الملل مطالعاتی دارند، این نگرش جمهوری اسلامی به مفهوم قدرت، که موجبات ویرانی ملت و کشور را باعث شده است، نشانه عدم فهم صحیح کارشناسان نظام و مسئولین آن است. هدف از تحریر این نوشتار کوتاه این است که توضیح دهد که نظام سعی داشته است شکل خود-ساخته ای از مفهوم قدرت نرم (یا غیر ملموس)[2] را نیز با مفهوم کلاسیک قدرت سخت آمیخته و سپس با الگو برداری از  مدل روسی قدرت، به همراه مدل چینی قدرت، (یعنی قدرت بران یا تیز)[3]، سیاست میدان خود را پیش ببرد. با همه این اوصاف نظام جمهوری اسلامی نه تنها معنی و کاربرد آن مفاهیم را بخوبی ادراک نکرده است. در نتیجه ترکیبی عجیب و  کوته بینانه ای[4] از مفهوم قدرت را فرا راه سیاستهای خود قرار داده  و از فهم ظرایف مفاهیم قدرت هوشمندانه و رهگشا[5] نیز بازمانده است. نتیجه اینگونه مشخصات قدرت در مرکز سیاست میدان، چیزی بجز به هدر دادن منافع ملی، ویرانی و تباهی، دشمن تراشی های بی مورد، و بی ثباتی در منطقه نبوده است. واقعاً منظور از قدرت در نظریه روابط بین الملل چیست؟  جمهوری اسلامی قدرت را چگونه تفسیر کرده و در جهت تقویت و پیشبرد آن می کوشد؟

ادامه مطلب